طیینت متفاوت انسان ها به چه معناست؟
قرآن آیات خودش را به دو دسته محک و متشابه تقسیم میکند و ما امر شده ایم که آیات متشابه و مبهم را با مبنا قرار دادن آیات محکم تفسیر کنیم تا تفسیر آیات متشابه هم بر ما روشن شود.
در مورد روایات هم همین بحث وجود دارد یعنی این که برخی احادیث متشابه هستند و ما وظیفه داریم احادیث متشابه را با استفاده از محکمات قرآن و عقل و حدیث تفسیر کنیم.
از جمله محکمات در قرآن و عقل واحادیث این است که همه انسان ها بر فطرت توحیدی آفریده شده اند.در آیات قرآن اینطور به این معنا اشاره شده است.«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ به یکتاپرستى روى به دین آور. فطرتى است که خدا همه را بدان فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییرى نیست. دین پاک و پایدار این است. ولى بیشتر مردم نمىدانند. (روم/30)
این که میفرماید: دگرگونی در آفرینش الهی نیست، یعنی، خداوند متعال هیچ کس را بدون فطرت الاهی نیافریده است.همچنین خداوند میفرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ و سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده سپس بدیها و پرهیزگاریهایش را به او الهام کرده.» (شمس/7و8)
همچنین دستورات دین برای تبلیغ دین وتربیت دینی و دستور به توبه همه دلالت دارند به این که ممکن است گناهکاران از راه بد خود برگردند وبرای همه راه رستگاری وسعادت گشوده است.اما در کنار این آیات و احادیث دسته دیگری از احادیث وجود دارد که دلالت دارند بر این که انسان ها خلقت های متفاوت دارند که خود این روایات چند دسته هستند برخی از آنها خلقت انسانها را از درخت های متفاوت برخی از آب شور و آب شیرین برخی از نور وظلمت و برخی از گل بهشتی و گل جهنمی میدانند.
با توجه به آن محکمات قاعدتا منظور این احادیث این نیست که تفاوت انسان ها به گونه ای است بدون هیچ اختیاری جهنمی هستند و راهی به سعادت و فطرت الهی ندارند و اینکه دسته ای برعکس این جریان را دارند.
پس متفاوت بودن طینت انسان ها به معنای عدم فطرت الهی در دسته ای از انسان ها نیست و باید معنایی دیگر داشته باشد . شاید معنای این دسته از روایات این باشد که انسان ها با وجودی که همه بر فطرت وخلقت توحیدی هستند در عین حال به خاطر یک دسته شرایط با هم متفاوت هستند و میزان استعداد معنوی و میل به خوبی ها و بدی در انسان ها متفاوت است و این درحالی است که همه انسان ها حداقل های لازم برای یک زندگی توحیدی را دارند و همه بر فطرت اهلی سرشته شده اند.
این شرایط موثر در تفاوت انسان ها از جهت طینت ممکن است مواردی باشد مثل : تاثیر معنویت وکارهای پدر و مادر و اجداد بر فرزند ، حلیت وحرمت نطفه و رعایت آداب مربوط به انعقاد نطفه، حلال و حرام بود غذای جنین ، شرایط محیطی و تربیتی ، اعمال انسان در عالم ذر و .....همه این موارد میتواند زمینه های باشد برای تفاوت استعداد ها برای خوب و بد بودن والبته هیچکدام نافی اختیار انسان نیستند و در بدترین شرایط و زمینه هم ممکن است فردی خوبی ها را انتخاب کند وهمچنین در بهترین شرایط و زمینه ها ممکن است کسی بدی ها را انتخاب کند.
در واقع همه انسان ها به نحوی وجودشان را از حق تعالی از دریچه فیض اهل بیت و گرفته اند وهمه به واسطه آن حضرات موجود هستند .اما همین انسان ها با توجه به طینت های متفاوتی که دارند نحوه وجودشان و مراتب معنوی و استعداد معنوی مختلفی دارند و بر این اساس طینت پیامبر مکرم (ص) و امیر المومنین علیه السلام به هم نزدیک وبلکه از یک نور و درخت هستند.درحالی سایر مردم از جهت طینت با ایشان متفاوت هستند.به عبارتی همه انسان ها چه از جهت وجود وچه از جهت خلقت توحیدی وابسته به پیامبر واهل بیت ایشان هستند وبه واسطه آنها موجودند اما از جهت نحوه خلقت و طینت ومیزان استعداد معنوی هم رتبه آن حضرات نیستند.
پس این که در دعای ندبه آمده است اناوعلی من شجره واحده وسایرالناس من شجره شتی یعنی این دو وجود مقدس از جهت طینت و رتبه معنوی قرابت به هم دارند وحتی از نور واحدند واز ریشه واحد و لی سایر مردم طینت متفاوت دارند.به بیان دیگر این جمله اصلا در این مقام نیست که بیان کند سایر مردم ربطی به آن دو حضرت دارند یا ندارند و آنها واسطه فیض هستند یا نیستند بلکه صرفا متفاوت بودن مردم با ایشان را بیان میکند ونزدیکی آنها به همدیگر را.
علی حسنوند
منبعhttp://shia-patogh.blogfa.com/post/393
- ۹۲/۱۲/۲۵
شاید این سوال برای شما هم مطرح باشد که در ایام منتسب به معصومین علیهم السلام از جمله ایام فاطمیه سلام الله علیها به چه کارهایی باید پرداخت؟
پیشنهاد می شود به عنوان پاسداشت ایام حزن انگیز فاطمیه و بهره مندی حداکثری از این فرصت مغتنم هر کس در حد توان و ظرفیت و امکان خویش به این امور بپردازد ...
ادامه در " گاه نویس "