سلامتی همه برو بچه های با حال بسیجی صلوات بلند ختم کنید !
آره والا !
گفتم: سنی
گفت: ایرانی و سنی ؟
گفتم: بله .
برای اینکه اطمینان کند گفت: بگو خلفای بعد از پیغمبر کیا هستند؟
گفتم: سیدنا ابوبکر صدیق گفت: احسنت . بعدش ؟ گفتم:سیدنا عمر . گفت: احسنت. بعدش ؟ گفتم: سیدنا علی .
گفت: پس عثمان چی شد؟ گفتم: عثمان را مردم از خلافت خلع کردند.
گفت: به مردم چه ربط دارد که خلیفه را برکنار کنند؟
گفتم: به مردم چه ربط دارد که خلیفه تعیین کنند؟
گفت: تو رافضی هستی !
به خدا دلبر دلهاست تعجب نکنید
بخدا شاه دو دنیاست تعجب نکنید
آری او شافع فرداست تعجب نکنید
همه ی هستی زهراست تعجب نکنید
وسط معرکه ها هم قدمش نیست که نیست
گفته حاتم که رقیب کرمش نیست که نیست
بشری نیز حریف قلمش نیست که نیست
بیرقی هم به شکوه علمش نیست که نیست
علی رضا خاکساریصاحبخونه جوابم کرده بود. خیلی دنبال خونه گشتیم تا اون خونه رو پیدا کردیم. دیوارهاش کثیف بود اما هزینه نقاش نداشتم . تصمیم گرفتم خودم رنگش کنم. باجناق عارف مسلکم هم قبول کرد که کمکم کنه.
چند روز بعد از تموم شدن نقاشی صاحبخونه جدید گفت که مشکلی براش پیش اومده و خواهش کرد قرارداد رو فسخ کنیم.
چاره ای نبود وقتی با با جناق برمیگشتیم احساس میکردم دستم بد جوری از پاهام درازتره و گوشهام از هردوش درازتر.حسابی کلافه بودم و شاکی. از خودم از صاحبخونه از خدا و...با جناق با یه آرامشی گفت "خوب شد به خاطر خدا نقاشی کردم" و دیگه هیچ نگفت.
همین بود راز آرامش باجناق. فهمیدم چرا ناراحت نیست ،چرا شاکی نیست و چرا احساس ضرر نمیکنهکار اگر برای خدا باشه آدم هیچ وقت ضرر نمیکنه. چه به نتیجه برسه و چه نرسه .( هرچند ما مکلفیم بهترین برنامه ریزی رو کنیم برای رسیدن به بهترین نتیجه).
حتی نقاشی خونه هم میشه با نیت الهی باشه
خداوند به قهرمان توحید ، حضرت ابراهیم، اینطور یاد داد:
قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمینراستی غصه نخوریا! اون سال من بدون سرپناه نموندم.
بسم الله الرحمن الرحیم
قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بگو : ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده اید ، از رحمت خدا مایوس ، مشوید زیرا خدا همه گناهان را می آمرزد اوست آمرزنده و مهربان
همه دارند به پابوسی تو می آیند طبق معمول من بی سر وپا جا ماندم
باب اسفنجی و پاتریک داشتن خونه رو نقاشی میکردن یک حباب بزرگ از رنگها درست شده بود که ممکن بود هرلحطه بترکه و همه جارو رنگی کنه!
باب اسفنجی با اضطراب گفت : دیگه بدتر از این ممکن نیست!
پاتریک یک حباب بزرگ دیگه از رنگ درست کرد و گفت :بدتر اینه که دوتا حباب بزرگ رنگ داشته باشی!هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگتراز دیدن آن است؛ و هر چیز آخرت، دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است