پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

۳۲ مطلب با موضوع «عقاید» ثبت شده است

۱۴
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم
هر فعل اختیاری مخلوقات دریک سطح منسوب به خداست و درسطح دیگر منسوب به فاعل مختار این مطلب یکی از عقاید صحیح که در اسلام روی آن تاکید شده است و هیچ لزومی ندارد که ما بخواهیم یک کار را صرفا به یکی از این دو نسبت دهیم.
این اندیشه متعالی و دقیق با تبیین اراده انسان در طول اراده حق تعالی  از سویی قضا و قدر الهی را نفی نمی کند و توحید فاعلی خدا را اثبات می نماید و از سویی اراه و اختیار انسان را اثبات می کند اراده  واختیاری که هر انسان سالمی با مراجعه به وجدان  ودرون خود آن را می یابد.

 



مصلحت ها در یک حادثه می تواند بسیار متنوع و مربوط به افراد مختلف باشد.گاهی تنبیه و هشدار برای یک فرد ویک جامعه است برای این که عملکرد خود را بهتر کنندو مانع مفاسد و گناه شوند گاهی برای آزمایش شخصی یک نفر است گاهی به خاطر این است که رشد معنوی فردی در آن حادثه است و گاهی بالعکس است یعنی ممکن است فرد یا گروهی به دلیل گناهان خود مشمول سنت استدراج و  املاء شده باشند و خدا زمینه  شقاوت بیشتر آنها را فراهم آورده باشد و....
مثال خیلی مناسب مثال حادثه کربلاست.این حادثه زمینه ای مختلف دارد وبرای افراد مختلف نتایج متفاوت.این حادثه معلول انتخاب های زیر است
1)    عملکرد اختیاری بد یزید در تعرض به امام  حسین علیه السلام
2)    عملکرد اختیاری بد ابن زیاد و عمر سعد و لشگر آنها
3)    عملکرد بد خواص و بزرگان اسلام در عدم برخورد با منکرات
4)    عملکرد خوب امام حسین علیه السلام ویارانش در انجام وظیفه
و.....
در این حادثه نتایج متعددی هم کسب میشود خدا به گونه ای این صحنه را می آراید که سنتهای مختلف خدا درآن نمایان میشود.به عنوان نمونه
1)    به واسطه این حادثه امام حسین علیه السلام ویارانش مورد آزمایش و ابتلا قرار میگیرند وسرافراز بیروم می آیند
2)    به واسطه این حادثه عده ای با عمل اختیاری خود به اوج شقاوت می رسند
3)    برخی در این حادثه تنبیه می شوند
4)    برخی از این حادثه درس عبرت می گیرند
5)    خدا به این وسیله دین خدا را بیمه می کند و مایه حیات دین را در عصرهای آینده فراهم می کند
6)    الگویی برای آزادگی واخلاص به تمام مردم جهان معرفی میشود
7)    باعث سرنگونی سریعتر امویان می شود
و.......
خلاصه مطلب این که از سویی اتفاقات عالم منسوب به خدا هستند و از دایره توحید افعالی خارج نیستند و ممکن است مشمول یکی از سنت های الهی شوند و از سویی منسوب به فاعل مختار آن هستند و ممکن است برخی موارد ظلم وبی عدالتی  از سوی فاعل مختار آن باشد.

البته همانطور که تذکر دادم همیشه هر حادثه ای به خیر وصلاح ما نیست بلکه خدا سنت های مختلفی دارد که بسته به عملکرد شخص یا گروه ممکن است مشول آن سنتها شده باشد که برای از این سنتها مثل سنت استدارج  در واقع فرصتی است که داده میشود تا شخص شقاوت خود را بیشتر کند.




درمرحله عمل وظیفه ما این است که از طرفی در حوادث بهترین عملکرد را داشته باشیم .یعنی با اندیشه و مشورت وبرنامه ریزی وتلاش سعی کنیم که به بهترین شکل عمل کنیم و جایی که  نیاز است سعی کنیم حق خود را بگیریم و در برابر ظالم بایستیم و از طرفی در دل بدانیم هیچ چیز از دایره قضای الهی خارج نیست و هر اتفاقی آزمایش است برای ما وچه بسا مصلحتی، تنبیهی، تذکری، تشویقی و.... در آن برای ما وجود داشته باشد.


  • علی حسنوند
۱۴
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم
هر فعل اختیاری مخلوقات دریک سطح منسوب به خداست و درسطح دیگر منسوب به فاعل مختار این مطلب یکی از عقاید صحیح که در اسلام روی آن تاکید شده است و هیچ لزومی ندارد که ما بخواهیم یک کار را صرفا به یکی از این دو نسبت دهیم.
این اندیشه متعالی و دقیق با تبیین اراده انسان در طول اراده حق تعالی  از سویی قضا و قدر الهی را نفی نمی کند و توحید فاعلی خدا را اثبات می نماید و از سویی اراه و اختیار انسان را اثبات می کند اراده  واختیاری که هر انسان سالمی با مراجعه به وجدان  ودرون خود آن را می یابد.

 



مصلحت ها در یک حادثه می تواند بسیار متنوع و مربوط به افراد مختلف باشد.گاهی تنبیه و هشدار برای یک فرد ویک جامعه است برای این که عملکرد خود را بهتر کنندو مانع مفاسد و گناه شوند گاهی برای آزمایش شخصی یک نفر است گاهی به خاطر این است که رشد معنوی فردی در آن حادثه است و گاهی بالعکس است یعنی ممکن است فرد یا گروهی به دلیل گناهان خود مشمول سنت استدراج و  املاء شده باشند و خدا زمینه  شقاوت بیشتر آنها را فراهم آورده باشد و....
مثال خیلی مناسب مثال حادثه کربلاست.این حادثه زمینه ای مختلف دارد وبرای افراد مختلف نتایج متفاوت.این حادثه معلول انتخاب های زیر است
1)    عملکرد اختیاری بد یزید در تعرض به امام  حسین علیه السلام
2)    عملکرد اختیاری بد ابن زیاد و عمر سعد و لشگر آنها
3)    عملکرد بد خواص و بزرگان اسلام در عدم برخورد با منکرات
4)    عملکرد خوب امام حسین علیه السلام ویارانش در انجام وظیفه
و.....
در این حادثه نتایج متعددی هم کسب میشود خدا به گونه ای این صحنه را می آراید که سنتهای مختلف خدا درآن نمایان میشود.به عنوان نمونه
1)    به واسطه این حادثه امام حسین علیه السلام ویارانش مورد آزمایش و ابتلا قرار میگیرند وسرافراز بیروم می آیند
2)    به واسطه این حادثه عده ای با عمل اختیاری خود به اوج شقاوت می رسند
3)    برخی در این حادثه تنبیه می شوند
4)    برخی از این حادثه درس عبرت می گیرند
5)    خدا به این وسیله دین خدا را بیمه می کند و مایه حیات دین را در عصرهای آینده فراهم می کند
6)    الگویی برای آزادگی واخلاص به تمام مردم جهان معرفی میشود
7)    باعث سرنگونی سریعتر امویان می شود
و.......
خلاصه مطلب این که از سویی اتفاقات عالم منسوب به خدا هستند و از دایره توحید افعالی خارج نیستند و ممکن است مشمول یکی از سنت های الهی شوند و از سویی منسوب به فاعل مختار آن هستند و ممکن است برخی موارد ظلم وبی عدالتی  از سوی فاعل مختار آن باشد.

البته همانطور که تذکر دادم همیشه هر حادثه ای به خیر وصلاح ما نیست بلکه خدا سنت های مختلفی دارد که بسته به عملکرد شخص یا گروه ممکن است مشول آن سنتها شده باشد که برای از این سنتها مثل سنت استدارج  در واقع فرصتی است که داده میشود تا شخص شقاوت خود را بیشتر کند.




درمرحله عمل وظیفه ما این است که از طرفی در حوادث بهترین عملکرد را داشته باشیم .یعنی با اندیشه و مشورت وبرنامه ریزی وتلاش سعی کنیم که به بهترین شکل عمل کنیم و جایی که  نیاز است سعی کنیم حق خود را بگیریم و در برابر ظالم بایستیم و از طرفی در دل بدانیم هیچ چیز از دایره قضای الهی خارج نیست و هر اتفاقی آزمایش است برای ما وچه بسا مصلحتی، تنبیهی، تذکری، تشویقی و.... در آن برای ما وجود داشته باشد.


  • علی حسنوند
۱۱
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

با قوت گرفتن فعالیت تکفیری ها در کشورهای مختلف سوالی به ذهن میرسد و آن این است که از نظر اسلام واقعا ملاک کفر وایمان چیست؟آیا شیعه وسنی درملاک کفر وایمان با هم اختلاف دارند؟ آیا واقعا تکفیری ها که به راحتی هر کسی را تکفیر میکنند طبق نظر اسلام عمل میکنند؟
ایمان و کفر معانی و درجات مختلفی دارد و منظور ما در اینجا  از ایمان و کفر ورود و خروج در اسلام از نظر فقهی است. یعنی با چه شرایطی شخص وارد اسلام میشود و مسلمان محسوب میشود وبا چه شرایطی از اسلام خارج شده و مرتد محسوب میشود.
این مساله از نظر شیعه  و مذاهب اربعه اهل سنت اختلافی نیست بلکه مورد اتفاق است و همگی شرط ایمان و کفر را شهادتین و به عبارتی اعتراف به ضروریات دین می دانند.
اقرار به شهادتین قبول توحید و نبوت و لوازم این دو می باشد. لوازم این دو شامل ایمان به معاد و قرآن و انبیاء وملائکه و...  و همچنین  برخی احکام ضروری دین است.
در منابع اساسى شیعیان واهل سنت از جمله در صحیح بخارى و اصول کافى ملاکهای ایمان وکفر با صراحت آمده، معیار حقیقى اسلام، اظهار شهادتین است که با آن، گوینده در حریم دین اسلام وارد شده و خون و مال و عرض و آبرویش حفظ مى‏ شود.




صحیح بخارى کتاب ابواب قبله، حدیث 385 : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا الله فاذا قالواها و صلوا صلاتنا و استقبلوا قبلتنا و ذبحوا ذبیحتنا فقد حرمت علینا دمائهم و اموالهم.

کافى، ج2، ص 399: امام‏ صادق علیه‏ السلام: الاسلام هو الظاهر الذى علیه الناس شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صیام شهر رمضان.
آیت الله سبحانی در این باره می فرمایند:
در عصر رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد.( ایمان به معاد لازمه ایمان به توحید و رسالت بود) اگر کسی به این سه مسئله اعتراف می‌کرد، او را مسلمان می‌شمرد، بنابراین، همه فرق اسلامی که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شده‌اند. پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ،....
البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضروری و بدیهی پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر و جسمانی بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و دوستی خاندان رسالت هرگاه کسی یکی از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکی از اصول سه‌گانه است، چنین فردی از حظیره اسلام، بیرون می‌رود.
 کتاب جدال احسن (نقد و بررسی شبهات وهابیان)  صفحه 33 و34
شیخ ابوالحسن اشعرى در آغاز کتاب مقالات الاسلامیین مى ‏نویسد: اختلف المسلمون بعد نبیهم فی أشیاء ضلل بعضهم بعضا و تبرأ بعضهم عن بعض فصاروا فرقا متباینین الا أن الاسلام یجمعهم و یعمهم فهذا مذهب و علیه أکثر أصحابنا؛ پس از پیامبر اکرم مسلمانان درباره ـ بعضى ـ چیزها دچار اختلاف شدند، به گونه‏ اى که یکدیگر را گمراه دانسته و از یکدیگر برائت مى ‏جستند، اما در عین حال اسلام همه آنان را جمع نموده و تحت پوشش خود قرار داد و این مذهب و عقیده بیشتر اصحاب ما مى ‏باشد.
در عقاید طحاوى(از علمای اهل سنت) آمده است: و نسمى أهل قبلتنا مسلمین مؤمنین ماداموا بما جاء به النبى صلی الله علیه و آله معترفین. قال رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله   من صلى صلاتنا و استقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فهو المسلم و ان المسلم لا یخرج من الاسلام بارتکاب الذنب مالم یستحلّه.
اهل قبله تا هنگامى که به دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مؤمن و معترف باشند، مسلمان و مؤمن خواهند بود زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله   فرمود کسى که به جاى آورد نماز ما را و بپذیرد قبله ما را و بخورد از ذبیحه ما که حلال شمرده شده از اسلام بیرون نمى‏ رود.    شرح عقاید الطحاوى، ص 288 و 426
فخر الدین رازی (از علمای اهل سنت) گفته است: الکفر عباره عن انکار ما علم بالضروره مجی‏ء الرسول به، فعلی هذا لا یکفر احد من اهل القبله‏.
کفر عبارت است از انکار آنچه بالضروره معلوم است که پیامبر اکرم از جانب خداوند آورده است. بنابر این هیچ یک از اهل قبله تکفیر نمی‏شود.    تلخیص المحصل، ص 405

با این اوصاف کاملا روشن است که تکفیر کردن تکفیری ها که به راحتی شیعه وسنی را با کمترین بهانه تکفیر می کنند به هیچ وجه مطابق با اسلام نیست


  • علی حسنوند
۱۱
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

با قوت گرفتن فعالیت تکفیری ها در کشورهای مختلف سوالی به ذهن میرسد و آن این است که از نظر اسلام واقعا ملاک کفر وایمان چیست؟آیا شیعه وسنی درملاک کفر وایمان با هم اختلاف دارند؟ آیا واقعا تکفیری ها که به راحتی هر کسی را تکفیر میکنند طبق نظر اسلام عمل میکنند؟
ایمان و کفر معانی و درجات مختلفی دارد و منظور ما در اینجا  از ایمان و کفر ورود و خروج در اسلام از نظر فقهی است. یعنی با چه شرایطی شخص وارد اسلام میشود و مسلمان محسوب میشود وبا چه شرایطی از اسلام خارج شده و مرتد محسوب میشود.
این مساله از نظر شیعه  و مذاهب اربعه اهل سنت اختلافی نیست بلکه مورد اتفاق است و همگی شرط ایمان و کفر را شهادتین و به عبارتی اعتراف به ضروریات دین می دانند.
اقرار به شهادتین قبول توحید و نبوت و لوازم این دو می باشد. لوازم این دو شامل ایمان به معاد و قرآن و انبیاء وملائکه و...  و همچنین  برخی احکام ضروری دین است.
در منابع اساسى شیعیان واهل سنت از جمله در صحیح بخارى و اصول کافى ملاکهای ایمان وکفر با صراحت آمده، معیار حقیقى اسلام، اظهار شهادتین است که با آن، گوینده در حریم دین اسلام وارد شده و خون و مال و عرض و آبرویش حفظ مى‏ شود.




صحیح بخارى کتاب ابواب قبله، حدیث 385 : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا الله فاذا قالواها و صلوا صلاتنا و استقبلوا قبلتنا و ذبحوا ذبیحتنا فقد حرمت علینا دمائهم و اموالهم.

کافى، ج2، ص 399: امام‏ صادق علیه‏ السلام: الاسلام هو الظاهر الذى علیه الناس شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صیام شهر رمضان.
آیت الله سبحانی در این باره می فرمایند:
در عصر رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد.( ایمان به معاد لازمه ایمان به توحید و رسالت بود) اگر کسی به این سه مسئله اعتراف می‌کرد، او را مسلمان می‌شمرد، بنابراین، همه فرق اسلامی که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شده‌اند. پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ،....
البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضروری و بدیهی پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر و جسمانی بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و دوستی خاندان رسالت هرگاه کسی یکی از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکی از اصول سه‌گانه است، چنین فردی از حظیره اسلام، بیرون می‌رود.
 کتاب جدال احسن (نقد و بررسی شبهات وهابیان)  صفحه 33 و34
شیخ ابوالحسن اشعرى در آغاز کتاب مقالات الاسلامیین مى ‏نویسد: اختلف المسلمون بعد نبیهم فی أشیاء ضلل بعضهم بعضا و تبرأ بعضهم عن بعض فصاروا فرقا متباینین الا أن الاسلام یجمعهم و یعمهم فهذا مذهب و علیه أکثر أصحابنا؛ پس از پیامبر اکرم مسلمانان درباره ـ بعضى ـ چیزها دچار اختلاف شدند، به گونه‏ اى که یکدیگر را گمراه دانسته و از یکدیگر برائت مى ‏جستند، اما در عین حال اسلام همه آنان را جمع نموده و تحت پوشش خود قرار داد و این مذهب و عقیده بیشتر اصحاب ما مى ‏باشد.
در عقاید طحاوى(از علمای اهل سنت) آمده است: و نسمى أهل قبلتنا مسلمین مؤمنین ماداموا بما جاء به النبى صلی الله علیه و آله معترفین. قال رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله   من صلى صلاتنا و استقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فهو المسلم و ان المسلم لا یخرج من الاسلام بارتکاب الذنب مالم یستحلّه.
اهل قبله تا هنگامى که به دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مؤمن و معترف باشند، مسلمان و مؤمن خواهند بود زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله   فرمود کسى که به جاى آورد نماز ما را و بپذیرد قبله ما را و بخورد از ذبیحه ما که حلال شمرده شده از اسلام بیرون نمى‏ رود.    شرح عقاید الطحاوى، ص 288 و 426
فخر الدین رازی (از علمای اهل سنت) گفته است: الکفر عباره عن انکار ما علم بالضروره مجی‏ء الرسول به، فعلی هذا لا یکفر احد من اهل القبله‏.
کفر عبارت است از انکار آنچه بالضروره معلوم است که پیامبر اکرم از جانب خداوند آورده است. بنابر این هیچ یک از اهل قبله تکفیر نمی‏شود.    تلخیص المحصل، ص 405

با این اوصاف کاملا روشن است که تکفیر کردن تکفیری ها که به راحتی شیعه وسنی را با کمترین بهانه تکفیر می کنند به هیچ وجه مطابق با اسلام نیست


  • علی حسنوند
۰۸
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

پرسش: قرآن می فرماید که هر مصیبتی و بدی که به ما می رسد از خود ماست.( وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ{شوری:30}) آیا واقعا همه مصائب به خاطر کارهای ماست؟ آیا ناقص الخلقه به دنیا آمدن، یا دچار بلایای طبیعی شدن یا از دست دادن عزیزان نیز از خود ماست؟

پاسخ: فهم معارف از متون دینی یک کار کاملا تخصصی و طبق اصول وقواعد خاصی است که به وسیله ائمه اطهار علیهم السلام بیان شده است.در فهم معارف نمی توان به یک حدیث ویا یک آیه به تنهایی استناد کرد و نتیجه گرفت بلکه مجموع آیات و روایات و برهان های قاطع عقلی را باید در نظر گرفت. چه بسیارهستند آیات و احادیثی که ظاهرا عام و مطلق هستند ولی با مراجعه به مجموع آیات و روایات عمومیت و مطلق بودن آنها از بین می رود.یعنی سایر آیات و روایات آنها را مخصوص مورادی می کنند ویا قید هایی به آنها می زنند وجایگاهشان را روشن می نمایند.
طبق  ظاهر برخی آیات همه مصیبت ها حاصل گناه هستند از طرفی بر اساس آیات و روایت به صورت قطعی ثابت می شود که پیامبر ص معصوم هستند ودر عین حال می بینیم که ایشان دچار بلاها ومصیبت های بزرگی شده اند. پس کاملا روشن است که هر مصیبتی نمی تواند به خاطر گناه باشد. پس باید سایر دلایل عقلی ونقلی را هم درنظر بگیریم تا این آیه جایگاه خود را در معارف دینی به درستی پیدا کند.
تفسیر مجمع البیان از این آیه:
"...از دیدگاه محققان گرچه آیه شریفه به صورت عام آمده است امّا با توجه به دیگر آیات و روایات نمى‏توان از آن چنین برداشت کرد که هر گرفتارى و مصیبتى بر اثر گناه است، چرا که گرفتارى بسیارى همانند کودکان و یا افرادى که مسئول شناخته نمى ‏شوند، و یا رنج و مصیبت توحیدگرایان راستین و دوستان خاصّ خدا، و نیز گرفتارى‏هاى پیامبران و امامان برگزیده و معصوم، و یا رنج ها و گرفتارى‏هایى که گاه براى آزمون انسان‏هاست ... همه و همه چیزهایى است که از آن مفهوم عام استثنا مى‏ گردند.
...با این بیان نمى‏توان گفت هر گرفتارى و رنجى کیفر گناه است، چرا که گرفتارى‏هاى سخت، فلسفه‏هاى گوناگونى دارند که از آن جمله عبارتند از:
1)  شکوفایى استعدادها و توانمند یهاى درونى و برونى انسان،

2)  هشدار نسبت به آینده او،
3) اصل آزمون در زندگى انسان،
4)  بیدارى از خواب غفلت و غرور و هشیارى از انواع مستى‏ها،
5)  کیفر گناهان،
6)  و بخش مهمى نیز ثمره ندانم ‏کاری ها و سهل ‏انگاری هاى انسان در زندگى است.
از امیرمؤمنان(ع) آورده‏اند که در این مورد فرمود:
انّ البلاء للظالم ادب، و للمؤمن امتحان، و لِلأَنبیاءِ درجة، و لِلأَولیاء کرامة.
بلاها و گرفتاریها براى بیدادگران مایه ادب‏آموزى و براى توحیدگرایان شایسته وسیله آزمون و براى پیامبران باعث ترفیع درجه و براى دوستان خاصّ خدا مایه کرامت و اوج گرفتن به مقام والاتر است."(تفسیر مجمع البیان)

پس نتیجه میگیریم که همه مصائب به خاطر گناهان نیست والبته درباره مصائب و بلاها یی  که بخاطر گناه رخ می دهد باید توجه داشت که گناهان خود دو دسته هستدند یکی گناهان فردی و یکی گناهان جمعی و اجتماعی. گاه مصائب ، جنبه اجتماعی دارد، و محصول گناهان جمعى است ، همانگونه که در آیه 41 سوره روم مى خوانیم : ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون: ( فساد در خشکى و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد، تا نتیجه بعضى از اعمالى را که انجام داده اند به آنها بچشاند شاید باز گردند)

منبع:http://shia-patogh.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۰۸
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

پرسش: قرآن می فرماید که هر مصیبتی و بدی که به ما می رسد از خود ماست.( وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ{شوری:30}) آیا واقعا همه مصائب به خاطر کارهای ماست؟ آیا ناقص الخلقه به دنیا آمدن، یا دچار بلایای طبیعی شدن یا از دست دادن عزیزان نیز از خود ماست؟

پاسخ: فهم معارف از متون دینی یک کار کاملا تخصصی و طبق اصول وقواعد خاصی است که به وسیله ائمه اطهار علیهم السلام بیان شده است.در فهم معارف نمی توان به یک حدیث ویا یک آیه به تنهایی استناد کرد و نتیجه گرفت بلکه مجموع آیات و روایات و برهان های قاطع عقلی را باید در نظر گرفت. چه بسیارهستند آیات و احادیثی که ظاهرا عام و مطلق هستند ولی با مراجعه به مجموع آیات و روایات عمومیت و مطلق بودن آنها از بین می رود.یعنی سایر آیات و روایات آنها را مخصوص مورادی می کنند ویا قید هایی به آنها می زنند وجایگاهشان را روشن می نمایند.
طبق  ظاهر برخی آیات همه مصیبت ها حاصل گناه هستند از طرفی بر اساس آیات و روایت به صورت قطعی ثابت می شود که پیامبر ص معصوم هستند ودر عین حال می بینیم که ایشان دچار بلاها ومصیبت های بزرگی شده اند. پس کاملا روشن است که هر مصیبتی نمی تواند به خاطر گناه باشد. پس باید سایر دلایل عقلی ونقلی را هم درنظر بگیریم تا این آیه جایگاه خود را در معارف دینی به درستی پیدا کند.
تفسیر مجمع البیان از این آیه:
"...از دیدگاه محققان گرچه آیه شریفه به صورت عام آمده است امّا با توجه به دیگر آیات و روایات نمى‏توان از آن چنین برداشت کرد که هر گرفتارى و مصیبتى بر اثر گناه است، چرا که گرفتارى بسیارى همانند کودکان و یا افرادى که مسئول شناخته نمى ‏شوند، و یا رنج و مصیبت توحیدگرایان راستین و دوستان خاصّ خدا، و نیز گرفتارى‏هاى پیامبران و امامان برگزیده و معصوم، و یا رنج ها و گرفتارى‏هایى که گاه براى آزمون انسان‏هاست ... همه و همه چیزهایى است که از آن مفهوم عام استثنا مى‏ گردند.
...با این بیان نمى‏توان گفت هر گرفتارى و رنجى کیفر گناه است، چرا که گرفتارى‏هاى سخت، فلسفه‏هاى گوناگونى دارند که از آن جمله عبارتند از:
1)  شکوفایى استعدادها و توانمند یهاى درونى و برونى انسان،

2)  هشدار نسبت به آینده او،
3) اصل آزمون در زندگى انسان،
4)  بیدارى از خواب غفلت و غرور و هشیارى از انواع مستى‏ها،
5)  کیفر گناهان،
6)  و بخش مهمى نیز ثمره ندانم ‏کاری ها و سهل ‏انگاری هاى انسان در زندگى است.
از امیرمؤمنان(ع) آورده‏اند که در این مورد فرمود:
انّ البلاء للظالم ادب، و للمؤمن امتحان، و لِلأَنبیاءِ درجة، و لِلأَولیاء کرامة.
بلاها و گرفتاریها براى بیدادگران مایه ادب‏آموزى و براى توحیدگرایان شایسته وسیله آزمون و براى پیامبران باعث ترفیع درجه و براى دوستان خاصّ خدا مایه کرامت و اوج گرفتن به مقام والاتر است."(تفسیر مجمع البیان)

پس نتیجه میگیریم که همه مصائب به خاطر گناهان نیست والبته درباره مصائب و بلاها یی  که بخاطر گناه رخ می دهد باید توجه داشت که گناهان خود دو دسته هستدند یکی گناهان فردی و یکی گناهان جمعی و اجتماعی. گاه مصائب ، جنبه اجتماعی دارد، و محصول گناهان جمعى است ، همانگونه که در آیه 41 سوره روم مى خوانیم : ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون: ( فساد در خشکى و دریا به خاطر اعمال مردم آشکار شد، تا نتیجه بعضى از اعمالى را که انجام داده اند به آنها بچشاند شاید باز گردند)

منبع:http://shia-patogh.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۲۷
دی


یک مشت اسپند را می گذارم روی شعله آتش ، اسپند را نه برای رفع چشم و دفع بلا (!) ، بل برای اینکه مرا یاد آمدن کسی می اندازد ، دوست می دارمش ... شاید نوید آمدن میهمانیست ...خصوصا وقتی که جمعه باشد ...اسپند را برای این دوست دارم ... منبع:http://life274.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۲۶
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید شما هم مواجه شده باشید با افرادی که از نظر روحی بیش از اندازه تاکید دارن به اینکه اعمالشون ناقصه وگناه کردن و تصورشون اینه که قطعا مورد عذاب الهی واقع میشن .

 در طرف مقابل افرادی که به شدت روی رحمت الهی تکیه میکنن و تصورشون اینه که رحمت الهی قطعا شامل حالشون میشه و لازم نیست خیلی نگران باشن، وجود دارن.

اما واقعا حالت روحی ما چطور باید باشه ؟ کدوم طرف درسته؟

بیشتر رحمت الهی رو به خودمون تلقین کنیم یاگناهامون  و ناقص بودن اعمال و اخلاص نداشتن و... رو به خودمون گوشزد کنیم؟




این بحثی بسیار مهم و دقیق در بحث رشد اخلاقی و معنوی و تربیت دینی است که در دین با عنوان بحث خوف و رجا مطرح شده.

اگر خوف ما زیاد باشه باعث نا امیدی ما از رحمت الهی خواهد شد   حتی در برخی موارد ممکنه فرد از تلاش برای کسب رضای الهی هم دست برداره و از طرفی رجا و امید به تنهایی و بدون خوف هم میتونه باعث بیخیالی و بی مبالاتی در کارها بشه و فرد به راحتی به خودش اجازه گناه بده

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرموده است : انّه لیس من عبد مؤمن إلّا و فى قلبه نوران : نور خیفة و نور رجاء ، لو وزن هذا ، لم یزد على هذا ولو وزن هذا ، لم یزد على هذا

 در قلب هر مؤمن ، دو نور وجود دارد : نورى از ترس و نورى از رجا ، که اگر با هم در ترازو نهاده شوند ، هیچ کدام از دیگرى بیشتر نخواهد بود


البته افرادی که از این حالت تعادل خارج شده اند باید  متناسب با حالت روحی خود طرفی را که در درون خود ضیف تر می بینند تاکید و تلقین وتفکر و مطالعه  کنن تا حالت تعادل برگرده و مسیر رشدشون هموار بشه.

وبه قول lمحققی

خوف ، داروى غفلت است و رجا ، معالج یأس ، باید دید که کدام یک از این دو بیمارى ، بر قلب عارض شده است تا داروى مناسبش استعمال شود.

علی حسنوند

  • علی حسنوند
۲۶
دی

سلامتی همه برو بچه های با حال بسیجی صلوات بلند ختم کنید !

آره والا !


  • علی حسنوند
۲۶
دی

استاد نجم الدین طبسی تعریف می کرد که روزی با یک وهابی بحثم شد. بعد از چند دقیقه از من پرسید شما شیعه هستید یا سنی ؟

گفتم: سنی

گفت: ایرانی و سنی ؟

گفتم: بله .

برای اینکه اطمینان کند گفت: بگو خلفای بعد از پیغمبر کیا هستند؟

گفتم: سیدنا ابوبکر صدیق گفت: احسنت . بعدش ؟ گفتم:سیدنا عمر . گفت: احسنت. بعدش ؟ گفتم: سیدنا علی .

گفت: پس عثمان چی شد؟ گفتم: عثمان را مردم از خلافت خلع کردند.

گفت: به مردم چه ربط دارد که خلیفه را برکنار کنند؟

گفتم: به مردم چه ربط دارد که خلیفه تعیین کنند؟

گفت: تو رافضی هستی !



به خدا دلبر دلهاست تعجب نکنید

بخدا شاه دو دنیاست تعجب نکنید

آری او شافع فرداست تعجب نکنید

همه ی هستی زهراست تعجب نکنید




وسط معرکه ها هم قدمش نیست که نیست

گفته حاتم که رقیب کرمش نیست که نیست

بشری نیز حریف قلمش نیست که نیست

بیرقی هم به شکوه علمش نیست که نیست

علی رضا خاکساری
  • علی حسنوند