هر فعل اختیاری مخلوقات دریک سطح منسوب به خداست و درسطح دیگر منسوب به فاعل مختار این مطلب یکی از عقاید صحیح که در اسلام روی آن تاکید شده است و هیچ لزومی ندارد که ما بخواهیم یک کار را صرفا به یکی از این دو نسبت دهیم.
این اندیشه متعالی و دقیق با تبیین اراده انسان در طول اراده حق تعالی از سویی قضا و قدر الهی را نفی نمی کند و توحید فاعلی خدا را اثبات می نماید و از سویی اراه و اختیار انسان را اثبات می کند اراده واختیاری که هر انسان سالمی با مراجعه به وجدان ودرون خود آن را می یابد.
مصلحت ها در یک حادثه می تواند بسیار متنوع و مربوط به افراد مختلف باشد.گاهی تنبیه و هشدار برای یک فرد ویک جامعه است برای این که عملکرد خود را بهتر کنندو مانع مفاسد و گناه شوند گاهی برای آزمایش شخصی یک نفر است گاهی به خاطر این است که رشد معنوی فردی در آن حادثه است و گاهی بالعکس است یعنی ممکن است فرد یا گروهی به دلیل گناهان خود مشمول سنت استدراج و املاء شده باشند و خدا زمینه شقاوت بیشتر آنها را فراهم آورده باشد و....
1) عملکرد اختیاری بد یزید در تعرض به امام حسین علیه السلام
2) عملکرد اختیاری بد ابن زیاد و عمر سعد و لشگر آنها
3) عملکرد بد خواص و بزرگان اسلام در عدم برخورد با منکرات
4) عملکرد خوب امام حسین علیه السلام ویارانش در انجام وظیفه
و.....
در این حادثه نتایج متعددی هم کسب میشود خدا به گونه ای این صحنه را می آراید که سنتهای مختلف خدا درآن نمایان میشود.به عنوان نمونه
1) به واسطه این حادثه امام حسین علیه السلام ویارانش مورد آزمایش و ابتلا قرار میگیرند وسرافراز بیروم می آیند
2) به واسطه این حادثه عده ای با عمل اختیاری خود به اوج شقاوت می رسند
3) برخی در این حادثه تنبیه می شوند
4) برخی از این حادثه درس عبرت می گیرند
5) خدا به این وسیله دین خدا را بیمه می کند و مایه حیات دین را در عصرهای آینده فراهم می کند
6) الگویی برای آزادگی واخلاص به تمام مردم جهان معرفی میشود
7) باعث سرنگونی سریعتر امویان می شود
و.......
خلاصه مطلب این که از سویی اتفاقات عالم منسوب به خدا هستند و از دایره توحید افعالی خارج نیستند و ممکن است مشمول یکی از سنت های الهی شوند و از سویی منسوب به فاعل مختار آن هستند و ممکن است برخی موارد ظلم وبی عدالتی از سوی فاعل مختار آن باشد.
البته همانطور که تذکر دادم همیشه هر حادثه ای به خیر وصلاح ما نیست بلکه خدا سنت های مختلفی دارد که بسته به عملکرد شخص یا گروه ممکن است مشول آن سنتها شده باشد که برای از این سنتها مثل سنت استدارج در واقع فرصتی است که داده میشود تا شخص شقاوت خود را بیشتر کند.
درمرحله عمل وظیفه ما این است که از طرفی در حوادث بهترین عملکرد را داشته باشیم .یعنی با اندیشه و مشورت وبرنامه ریزی وتلاش سعی کنیم که به بهترین شکل عمل کنیم و جایی که نیاز است سعی کنیم حق خود را بگیریم و در برابر ظالم بایستیم و از طرفی در دل بدانیم هیچ چیز از دایره قضای الهی خارج نیست و هر اتفاقی آزمایش است برای ما وچه بسا مصلحتی، تنبیهی، تذکری، تشویقی و.... در آن برای ما وجود داشته باشد.