پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

۹ مطلب با موضوع «مهارتهای زندگی» ثبت شده است

۲۷
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا: بگو ماشاء الله

ثانیا:دعا کن بیشتر بشن و همه صالح و سالم

زهرا 5 ساله- محمد رضا 2 ساله - فاطمه 7 ساله




بعضی از دوستان وقتی میبینن من سه تا بچه دارم تعجب میکنن در حالی که سه تا بچه از نظر من اصلا زیاد نیست.ما خودمون هفت تا بچه بودیم حالا بچه های من سه تا عمه دارن و سه تا عمو و کلی هم پسر عمو ودختر عمو یکی از یکی مهربون تر و دلسوزتر(بازم بگو ماشاءالله).
بعضی دلشون به حالم میسوزه میگن باید با همه اینها سروکله بزنی و برای همه وقت بگذاری و...
در جوابشون میگم اتفاقا وقتی اینها زیاد باشن خودشون با هم بازی میکنن و سرگرم میشن و به هم محبت و رسیدگی میکنن و ...خلاصه این که  قسمتی از کارهای من و خانم به عهده خود بچه ها میفته  و صد البته گاهی باهم شلوغ میکنن و شیطنت ولی مجموعا بهره وری  داره.

از طرفی وقتی چند تا بچه توی خونه باشه  لوس  نمیشن چون یکه تاز میدون نیستن . نه عاطفه والدین روی یکی متمرکز شده و نه عاطفه اونها منحصر به والدین.وقتی یک بچه در خونه هست فقط پدر ومادرش بهش محبت میکنن ولی وقتی خانواده هشت نفر باشن هقت نفر به اون بچه محبت میکنن.از طرفی اونها شدیدا وابسته به پدر و مادر نمیشن که فردا با کمترین حادثه به هم بریزن بلکه حالت متعادلتر عاطفی دارن و چون از اول دربین جمع بزرگ شدن آمادگی بیشتر برای مواجهه با جامعه و مشکلات خواهند داشت.
خلاصه این قصه جای بحث زیاد داره و
دوست دارم نظر شما رو هم بشنوم
خدا به خودتون و خانوادتون برکت بده.
  • علی حسنوند
۲۶
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید شما هم مواجه شده باشید با افرادی که از نظر روحی بیش از اندازه تاکید دارن به اینکه اعمالشون ناقصه وگناه کردن و تصورشون اینه که قطعا مورد عذاب الهی واقع میشن .

 در طرف مقابل افرادی که به شدت روی رحمت الهی تکیه میکنن و تصورشون اینه که رحمت الهی قطعا شامل حالشون میشه و لازم نیست خیلی نگران باشن، وجود دارن.

اما واقعا حالت روحی ما چطور باید باشه ؟ کدوم طرف درسته؟

بیشتر رحمت الهی رو به خودمون تلقین کنیم یاگناهامون  و ناقص بودن اعمال و اخلاص نداشتن و... رو به خودمون گوشزد کنیم؟




این بحثی بسیار مهم و دقیق در بحث رشد اخلاقی و معنوی و تربیت دینی است که در دین با عنوان بحث خوف و رجا مطرح شده.

اگر خوف ما زیاد باشه باعث نا امیدی ما از رحمت الهی خواهد شد   حتی در برخی موارد ممکنه فرد از تلاش برای کسب رضای الهی هم دست برداره و از طرفی رجا و امید به تنهایی و بدون خوف هم میتونه باعث بیخیالی و بی مبالاتی در کارها بشه و فرد به راحتی به خودش اجازه گناه بده

امام صادق علیه السلام به نقل از پدر بزرگوارش فرموده است : انّه لیس من عبد مؤمن إلّا و فى قلبه نوران : نور خیفة و نور رجاء ، لو وزن هذا ، لم یزد على هذا ولو وزن هذا ، لم یزد على هذا

 در قلب هر مؤمن ، دو نور وجود دارد : نورى از ترس و نورى از رجا ، که اگر با هم در ترازو نهاده شوند ، هیچ کدام از دیگرى بیشتر نخواهد بود


البته افرادی که از این حالت تعادل خارج شده اند باید  متناسب با حالت روحی خود طرفی را که در درون خود ضیف تر می بینند تاکید و تلقین وتفکر و مطالعه  کنن تا حالت تعادل برگرده و مسیر رشدشون هموار بشه.

وبه قول lمحققی

خوف ، داروى غفلت است و رجا ، معالج یأس ، باید دید که کدام یک از این دو بیمارى ، بر قلب عارض شده است تا داروى مناسبش استعمال شود.

علی حسنوند

  • علی حسنوند
۲۶
دی
س

هنوز گیج بودم نمیدونستم گروه مذاگره کننده ایرانی بند رو آب داده یا نه. رفتم سراغ سایت های خبری وشبکه های اجتماعی تا اخبار رو بخونم. در گوگل پلاس خیلی ها نظر داده بودن. بعد از خوندن چند تا مطلب خیلی خمار شدم از خودم بدم اومد نه به خاطر این که خبرها بد باشن بلکه به خاطر این که احساس کردم هنوز به درد لای جرز هم نمیخورم .
با این که دهه چهارم عمرم رو سپری میکنم ولی نمیتونم وضعیت رو با این مقدار اطلاعت که دارم تحلیل کنم . اونوقت بچه های  بیست وچند ساله تحلیل های چند لایه از مساله ارائه میدادن و حرفهای قلمبه وثلمبه ای نوشته بودن که من نمیتونستم اصلا بفهمم چطور به این نتایج رسیدن. چه میشه کرد روز ازل هنگام تقسیم  آی کیو من دنبال پسورد گم شده وبلاگم میگشتم.
حتی در گوگل پلاس جونهایی هجده نوزده ساله ای رو دیدم با تحلیل های آنچنانی .عکساشونم بود ، تازه پشت لباشون سبز شده بود ولی آنچنان با اعتماد به نفس توپیده بودن که واقعا آدم کم میاورد. برای دلداری خودم گفتم  شاید رشته تخصصیشون علوم سیاسی و یا حقوقه . ولی آخه سنشون نمخورد  که هنوز خیلی متخصص باشن.
تازه اولین بار نبود که چنین حسی بهم دست داده بود. همین افراد در بحث های سیاسی همین قدر توانا هستن در اقتصادی همینطور در حقوق ، فلسفه، علوم اجتماعی ، دین، مدیریت و خلاصه اونها همیشه در همه زمینه تحلیل دارن. اما من به درد نخور هیچ.
 اما چرا اینقدر این نظرها با هم اختلاف دارن وچرا بعد از چند سال برخی نظرها اینقدر عوض میشه؟ چطور یکدفعه یکی رو به عرش میبرن بعد با کله به فرش میکوبن؟
نه
نه، من اینقدرها هم خنگ نیستم!
این یکی ازدردهای جامعه منه، که هر کس با اندک اطلاعاتی به خودش اجازه میده در هر زمینه ای و هر رشته ای حرف بزنه و قلمبه حرف بزنه به خاطر جهت گیری های جناحی و دلخوری های حزبی به راحتی وبدون مطالعه کارها رو تخطئه کنه و یا بیخودی تعریف کنه و این وسط از همین حرفها آبروها میریزه و کارها گره میخوره و فضا کدر میشه و.....
نه، من اینقدرها هم خنگ نیستم!
علی حسنوند
  • علی حسنوند
۲۶
دی



یکی از مصیبت های عصر ما این است که اشخاص کم کم  دارند جانشین ارزشها می شوند این خطرناک است

انقلاب ما انقلاب ارزشهاست


شهید آیت الله بهشتی
  • علی حسنوند
۲۶
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

صاحبخونه جوابم کرده بود. خیلی دنبال خونه گشتیم تا اون خونه رو پیدا کردیم. دیوارهاش کثیف بود اما هزینه نقاش نداشتم . تصمیم گرفتم خودم رنگش کنم. باجناق عارف مسلکم هم قبول کرد که کمکم کنه.

چند روز بعد از تموم شدن نقاشی صاحبخونه جدید گفت که مشکلی براش پیش اومده و خواهش کرد قرارداد رو فسخ کنیم.

چاره ای نبود وقتی با با جناق برمیگشتیم احساس میکردم دستم بد جوری از پاهام درازتره و گوشهام از هردوش درازتر.حسابی کلافه بودم و شاکی. از خودم از صاحبخونه از خدا و...با جناق با یه آرامشی گفت "خوب شد به خاطر خدا نقاشی کردم"  و دیگه هیچ نگفت.

همین بود راز آرامش باجناق. فهمیدم چرا ناراحت نیست ،چرا شاکی نیست و چرا احساس ضرر نمیکنه

کار اگر برای خدا باشه آدم هیچ وقت ضرر نمیکنه. چه به  نتیجه  برسه و چه نرسه .( هرچند ما مکلفیم بهترین برنامه ریزی رو کنیم برای رسیدن به  بهترین نتیجه).

حتی نقاشی خونه هم میشه با نیت الهی باشه

خداوند به قهرمان توحید ، حضرت ابراهیم، اینطور یاد داد:

قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین
بگو به درستی که نماز و عبادت و زندگی و مرگ من برای پروردگار جهانیان است

سوره انعام آیه 162

راستی غصه نخوریا! اون سال من بدون سرپناه نموندم.



علی حسنوند
  • علی حسنوند
۲۶
دی


اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

بگو : ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده اید ، از رحمت خدا مایوس ، مشوید زیرا خدا همه گناهان را می آمرزد اوست آمرزنده و مهربان


  • علی حسنوند
۲۶
دی
 بسم الله الرحمن الرحیم

باب اسفنجی و پاتریک داشتن خونه رو نقاشی میکردن یک حباب بزرگ از رنگها درست شده بود که ممکن بود هرلحطه بترکه و همه جارو رنگی کنه!


باب اسفنجی با اضطراب گفت : دیگه بدتر از این ممکن نیست!

پاتریک یک حباب بزرگ دیگه از رنگ درست کرد و گفت :بدتر اینه که دوتا حباب بزرگ رنگ داشته باشی!
***
نتیجه اخلاقی: در هر شرایطی وضعیت بدتر هم ممکنه باید سعی کنیم در همین شرایط که هستیم با همین امکانات بهترین تصمیم رو بگیریم و بدونیم اگر درست تصمیم نگیریم ممکنه اوضاع بدتر هم بشه.شرایط سخت هم گذرا هستند روزی تبدیل به خاطره میشن.

نتیجه ناجوانمردانه: اینکه خیال کنید من هر روز با بچه هام میشینم باب اسفنجی نگاه میکنم.

موضوعات مرتبط: دست نوشته ها، مهارت های زندگی، عکس، داستان
  • علی حسنوند
۲۶
دی


بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی که درباره چیزی برای ما صحبت می کنند، ما تصویری از آن چیز می سازیم . اگر گوینده بیان قوی داشته باشد تصویری که ما از آن چیز خواهیم ساخت می تواند رویایی و بسیار بالاتر  از واقعیت آن چیز باشد
صحبت از دنیا همواره محکوم این قاعده است. و چقدر زیاد اتفاق افتاده که بعد از رسیدن  به چیزی با خود گفته ایم که انتظارم بسیار بیش از این بود
این خاصیت دنیاست که خیال آن فراتر از خودش است. کمپانی های تبلیغاتی کارشان همین است که خیال ما را تحریک کنند برای تمایل به کالا و هرچیزی که به نفع آنهاست
درمقابل امور آخرتی در دسترس خیال ما نیست و هرقدر هم که ما تصور کنیم نعمت ها و عذاب ها و همچنین لذت ها و درد های آن بالاتر است و حتی اگر گوینده هم خدا باشد به علت ضعف انسان عادی و محدودیت هایش نمی تواند آخرت را آنطور که هست درک کند

در حدیثی زیبا مولای متقیان چنین فرموده اند

  کلُّ شیءٍ مِن الدُّنیا سَماعُهُ أعظمُ مِن عِیانهِ، وکلُّ شیءٍ مِن الآخرةِ عِیانُهُ أعظَمُ مِن سَماعِهِ

هر چیز دنیا، شنیدن آن بزرگتراز دیدن آن است؛ و هر چیز آخرت، دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است



  • علی حسنوند
۰۹
آذر

ا

+ نوشته شده در جمعه یکم شهریور 1387 ساعت 22:53 شماره پست: 85

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد .تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...

شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...

چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد...!انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد...

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته

منبع وبلاگ عطر بارونhttp://bo0oyebaran.blogfa.com/post/331

  • علی حسنوند