کریم ما
شنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۴۳ ق.ظ
وقتی بہ آیہ اے میرسید کہ با "یا ایها الذین امنوا" شروع میشد،
بعد از تمام کردنش،"لبیک" میگفت،ایمان داشتم کہ ایمان آورده.
یکی آمده بود جلو و گفته بود چہ اسب زیبایی! از اسب پیاده شد و مرکبش را بخشید.
مالش را چند بار بخشیده بود.تمام مالش را،آنقدر کہ از صبح فردایش،هیچ نداشت،کریم آل الله بود.
نگین انگشتری ش "حسبی الله" بوده،خدایش برایش بس بود.
آمده بودند پیشِ علی کہ باران طلب کنند براے روزهاے خشک کوفہ
گفت:پسرکم،حسن!تو دعا کن...و تو دعا کردے و آسمان از لطافت دستانِ کوچک تو،بسیار بارید...
من قرن ها دورتر از روزهاے خشکِ کوفہ ام اما حالا سخت محتاجِ کرامت دستانِ توام...
امشب میخواهم بنشینم بر سر سفره ات تا کہ هی بدهی و بدهی و بدهی
و من سیر نشوم از بخشش دستانت.نہ از دستانت کہ از نگاهت
نہ از نگاهت کہ از مهرت.نہ از مهرت کہ از وجودت...
کریم کاری به جز جود وکرم نداره آقام تو مدینه است اما حرم نداره
تولد با برکت کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی بر شما مبارک
- ۹۱/۰۵/۱۴