پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

له می‌شوم درون خودم…!(خاطره جهادی)

جمعه, ۲۷ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۴۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی چیزها مثل شعار می‌ماند از بس که خوب است !


 و درک تحققش برای ذهن شهری دود خورده من خیلی دشوار است ! خیلی مشکل !

گهگاه “آنی” پیش می‌ آید و گاه کمتر از “آن” که تو را به خود وانگذاشته اند و می‌ فهمی بعضی چیـــزها را !

رفته‌ ایم گلــــدشت  روستای گلــــدشت  و گلــــدشت نه گل دارد و نه دشت  !

گلــــدشت خاک دارد

رمل دارد، گلــــدشت کلی کپر دارد و خیلی چیزهای دیگر دارد که ذهن شهری دود خورده، از درک و فهمش ناتوان است و تنها برق نداشتنش را در می‌یابد !  گلدشت کلی دانش آموز هم دارد که مدرسه ندارند .قصد کرده‌ایم مدرسه بسازیم اینجا . . .


 شهولی ( بزرگ گلدشت ) کلی دعا می‌کند برای جهادی‌ ها ، تشکر می‌کند و خدا خیرتان بده می‌گوید و دست آخر مدرسه نمی‌خواهـــد ! حتی برای فرزندان خودش .  شهولی یک چیز می‌خواهد فقط؛ حــســیــنــیــه می‌خواهد ، مسقفی که روضه بخوانند در آنجا .

و من . . . ! له می‌شوم درون خودم !  می‌چرخم وسط گلدشت

داد می‌زنم

می‌بازم خودم را ! حالم از ذهن شهری دود خورده‌ام به هم می‌خورد . . .


آدم باید کلی کار کند برای تو عزیز دلم . مدرسه و حسینیه و خانه به کنار .آدم باید جان دهد اصلا برای تو . . .  برای تو که ” حــســیــن ” را می‌فهمی . . .

و ذهن شهری من هنوز دارد دود می‌خورد !

نویسنده اش رو نمیشناسم ولی دستش درست

  • علی حسنوند

نظرات  (۱)

عالی بود!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی