اثبات وجود خدا (برای کودک و نوجوان و جوان به صورت جداگانه)
برای سه رده سنی کودک ونوجوان و جوان پاسخ ها به سوال از وجود خدا متفاوت است. لذا برای هر رده سنی به صورت جداگانه توضیح میدهیم.
برای کودکان
در رده سنی کودکان نیازی به استدلال برای وجود خالق نیست.کودکان هرچه را که پدر و مادر بگویند قبول می کنند. در مورد وجود خالق چون این امر با فطرت پاک آنها سازگار است ، بهتر و زودتر هم خواهند پذیرفت و معمولا دلیلی طلب نمی کنند.کافی است به آنها گفته شود که خدایی وجود دارد و با بیان محبت ونعمت های الهی سعی کنیم محبت خدا را هرچه بیشتر در دل او ایجاد کنیم. مثلا در روایات آمده است که در سه سالگی جمله لا اله الا الله را به کودک بیاموزید و او را تشویق به تکرار کنید.سایر عقاید را هم باید به همین ترتیب و متناسب با سن برای او بازگو کرد.
برای نوجوانان
درمورد نوجوانان که توان عقلی بیشتری دارند بهتر است از محسوسات و عالم طبیعت و نظم حاکم بر آن استفاده شود. نظم موجود در عالم را در موارد مختلف برشمرده و توضیح دهیم و سپس نشان دهیم که این نظم نم یتواند بدون ناظم وخالق باشد. برای نوجوانان از داستان ها نیز می توان به خوبی بهره گرفت. در زیر سه نمونه از داستان هایی در این زمینه وجود دارد را بیان می کنیم:
داستان اول:روزی پیامبر اکرم(ص) با اصحاب خویش از کنار پیرزنی عبور کردند که با چرخ دستی نخ ریسی می کرد. از او پرسید: خدا را به چه دلیل شناختی؟ پیرزند دستش را که به دسته چرخ بود، برداشت و چرخ ایستاد. پیرزن گفت: به این دلیل، همچنان که این چرخ دستی نیاز دارد برای چرخیدن، چرخ عظیم جهان که همواره در گردش است، دستی مقتدر می گرداند.
داستان دوم:
در زمان قدیم پادشاهی بود که به خدا ایمان نداشت اما وزیری داشت که خدا پرست بود. هر چه وزیر برای اثبات خدا دلیل می آورد، شاه قبول نمی کرد تا این که وزیر دستور داد در یک بیابان دور افتاده که هیچ ساختمان و درختی نبود، یک ساختمان خیلی خوبی ساختند و اطراف آن را درخت کاری کرده و جوی های آب در زیر درختان جاری ساختند. یک روز وزیر، پادشاه را به شکار دعوت کرد. پادشاه نگاهش به آن ساختمان افتاد و از وزیر پرسید: در زمان های گذشته که برای شکار به این جا می آمدیم، چنین ساختمانی نبود. چه کسی این ها را ساخته است؟
وزیر پاسخ داد: این ها خود به خود به وجود آمده اند. پادشاه گفت: مرا مسخره می کنی؟ این چه حرفی است که می زنی؟ آیا می شود که این ساختمان زیبا خودش ساخته شده باشد؟ وزیر گفت: وقتی بنای این ساختمان محقر و کوچک بدون بنّا غیر ممکن باشد، چگونه می شود که بنای آسمان ها و زمین و موجودات بسیاری که روی آن هستند، بدون آفریدگار باشد؟! پادشاه متوجه شد و به وجود خدا اعتراف کرد.
داستان سوم:
نیوتن برای اثبات خدا به دوست ملحد خود از ماکت منظومه شمسی استفاده کرد.ماکتی از منظومه شمسی که با زدن کلیدی سیارت طراحی شده به در خورشید می چرخیدند. دوست نیوتن با دیدن این صحنه اولین سوالش این بود این ساخته کیست؟ نیوتن در جواب گفت خود به خود به وجود آمده است! دوستش پرسید مگر می شود چیزی به این زیبایی و دقت خود به خود به وجود آمده باشد؟ نیوتن از فرصت استفاده کرده وگفت چطور می شود که این ماکت نمی تواند بدون سازنده و خالق باشد ولی نمونه بسیار بزرگتر و دقیقتر و زیباتر آن که همان منظومه شمسی است بدون خالق باشد.برای مطالب بیشتر میتوانید از کتاب های زیر هم استفاده کنید
1) خدااشناسی قرآنی کودکان، غلام رضا حیدری ابهری.
2) ده درس خدا شناسی برای جوانان، آیت الله ناصر مکارم شیرازی.
3) نشانه هایی از او ، رضا صدر.
برای جوانان
برای جوانان میتوان علاوه بر استفاده از بیان شگفتی ها و نظم حاکم بر جهان از استدلال های دقیقتر عقلی هم بهره برد .دو استدلال از کتاب آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی برای اثبات خالق آمده در زیر آورده شده
استدلال اول:همین کتابهایى که دارید نشانهاى از اوست، مگر نه اینست که با خواندن آن، با نویسنده آگاه و هدفدارى آشنا مىشوید؟ آیا هیچگاه احتمال دادهاید که این کتاب در اثر یک سلسله فعل و انفعالات مادى بى هدف بوجود آمده و نویسنده هدفدارى ندارد؟ آیا احمقانه نیست که کسى بپندارد که یک دائرة المعارف بزرگ چند صد جلدى در اثر انفجارى در یک معدن فلزات بوجود آمده است بدینگونه که ذرات آنها بصورت حروفى در آمده و با برخورد تصادفى با پاره هاى کاغذ، نوشته هایى را پدید آورده و سپس کاغذها با تصادف دیگرى تنظیم و صحافى شده است؟!
اما پذیرفتن تصادفات کور براى تبیین پیدایش این جهان عظیم با آن همه اسرار و حکمتهاى شناخته و ناشناخته، هزاران بار احمقانهتر از آن پندار است!
آرى، هر نظم هدفمندى نشانهاى از ناظم هدفدار است و چنین نظمهایى در سراسر جهان، مشاهده مىشود و همگى یک نظام کلى را تشکیل مىدهند که آفریننده حکیمى آن را پدید آورده و همواره دست اندرکار اداره آن است.
استدلال دوم:
با دقت در مفهوم «ممکن الوجود» روشن مىشود که هر چیزى مصداق این مفهوم باشد معلول و نیازمند به علت خواهد بود، زیرا اگر موجودى خودبخود وجود نداشته باشد ناچار بوسیله موجود دیگرى بوجود آمده است چنانکه هر وصفى که بالذات نباشد ثبوت آن بالغیر خواهد بود، و مفاد قانون علیّت هم همین است که هر موجود وابسته و ممکن الوجودى نیازمند به علت است، نه اینکه هر موجودى نیاز به علت دارد تا گفته شود: پس خدا هم احتیاج به علت دارد، یا گفته شود: اعتقاد به خداى بى علت، نقض قانون علیّت است!
از سوى دیگر اگر هر موجودى ممکن الوجود و نیازمند به علت باشد هیچگاه موجودى تحقق نخواهد یافت، و چنین فرضى نظیر آنست که هر یک از افراد یک گروه، اقدام خود را مشروط به شروع دیگرى کند که در این صورت، هیچ اقدامى انجام نخواهد گرفت. پس وجود موجودات خارجى، دلیل آنست که واجب الوجودى موجود است.
برای توضیح وتبیین بیشترو مطالعه مقدمات استدلال می توانید به کتاب آموزش عقاید آیت الله مصباح مراجعه نمایید.
علی حسنوند
منبع:http://shia-patogh.blogfa.com/post/344
- ۹۲/۱۲/۰۱
عالی بود