پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها
۳۰
آذر

تو مسیحا زاده اما دختر موسی شدی

مریم قدیسه ی ذریه ی طاها شدی

یک نخی از چادرت مانند کعبه محترم

قبله ی عرشی ترین سجاده ی دنیا شدی

قاسم نعمتی

 ویزه نامه تولد حضرت  معصومه سلام الله علیها(سایت آوینی)

ویژه نامه تولد حضرت معصومه سلام الله علیها(سایت تبیان)

 
  • علی حسنوند
۲۸
آذر


لب های من عسل شده از گفتن حسین
آقا چقدر نام شما مزه می دهد
 
بعد از سه روز راه... عمود هزار و صد.
رفتن به عشق کرب و بلا مزه می دهد

 پای پیاده... فاصله ی آخرین عمود
تشنه,گرسنه,سعی صفا مزه می دهد

 چایی تا کمر شکر و قهوه های تلخ
در این مسیر.. تاول پا مزه می دهد



خدا میدونه چقدر در حسرت این استکان چایی هستم
  • علی حسنوند
۲۸
آذر
مطالب برگزیده این وبلاگ توسط خبرنامه به ایمیل اعضا ارسال میشود برای دریافت خبرنامه به ادامه مطلب مراجعه کنید
  • علی حسنوند
۲۸
آذر
مطالب برگزیده این وبلاگ توسط خبرنامه به ایمیل اعضا ارسال میشود برای دریافت خبرنامه به ادامه مطلب مراجعه کنید
  • علی حسنوند
۲۸
آذر
مطالب برگزیده این وبلاگ توسط خبرنامه به ایمیل اعضا ارسال میشود برای دریافت خبرنامه به ادامه مطلب مراجعه کنید
  • علی حسنوند
۲۸
آذر
کلیپی زیبا درباره پیاده روی اربعین همراه با زیر نویس فارسی

دانلود فایل تصویری

 

دانلود فایل صوتی

 

تِزورونی اَعاهِـدکُم
به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

 
تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم
می‌دانید که من شفیع شمایم

 
أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم
اسامی‌تان را ثبت می‌کنم

 
هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم
خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید


 
بقیه در ادامه مطلب

  • علی حسنوند
۲۸
آذر
بسم الله الرحمن الرحیم


 ایمان، یعنی التماس‌های همراه با بغض آن مرد عربی که از اهالی العماره بود و به همراه دو فرزند کوچکش نزدیک به 90 کیلومتر راه را تا مرز چزابه آمده بود تا تعدادی از زائران را با ماشین باری خود که روی آن را با چادر پوشانده بود، برای شام و استراحت به منزل خود ببرد. و زمانی که به تو التماس می‌کرد که به حق حسین(ع) امشب را میهمان ما باش، تو قطرات اشکش را در کنار چفیه‌ای که روی سرش گذاشته و گوشه‌ای از آن را از شدت سرما به صورت خود بسته بود، می‌دیدی.


ایمان، یعنی برق شادی در چشمان آن کودک فقیری که به همراه پدر و دو برادرش با موتور سه چرخ پدر، چند پارچ آب برای زائرین آورده‌اند و وقتی روی صندلی وسط خیابان می‌ایستد و از تو می‌خواهد که لیوان آب را از دست او بگیری، تو احساس می‌کنی که تمام ظرفیت احساسش را در این لیوان آب به تو هدیه می‌کند.

بقیه اش درادامه مطلب

  • علی حسنوند
۲۶
آذر





کلیک کنید

ترسم که بیایی ومن آن روز نباشم

ای کاش که من خاک سر کوی تو باشم

هر کس به کسی نازد وماهم به تو نازیم

ای کاش که جان بر سر کوی تو ببازیم

دلدار منی یابن الزهرا تو یار منی یابن الزهرا

میخانه دگر جای من بی سر وپا نیست

روزیِِِِِ ِ من خسته چرا کرببلا نیست

تو دین منی یابن الزهرا آیین منی یابن الزهرا

ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن

رحمی به من سوخته ی بی سروپا کن
  • علی حسنوند
۲۵
آذر
این کلیپ صوتی قدیمیه ولی هر بار که گوش کنی تازه به نظر میرسه

همین روزها موقع گوش کردنشه

کلیک کنید

کنون که که صاحب مژگان شوخ وچشم سیاهی(حاج آقا نجفی)

  کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاه          نگاه دار دلی را که برده‌ای به نگاهی
 مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد           که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
 چو در حضور تو ایمان و کفر راه ندارد             چه مسجدی چه کنشتی، چه طاعتی چه گناهی

  • علی حسنوند
۲۴
آذر
حسین جان

همه دارند به پابوسی تو می آیند     طبق معمول من بی سر وپا جا ماندم

 





  • علی حسنوند