پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

۹۱ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۱۱
آذر

مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده

صحرا همه گلگون شده هر بلبلی دلخون شده
مظلوم حسینم...

صوتی

دانلود صوتی( استاد کریم خانی)

تصویری

دانلود کلیپ(استادکریم خانی)

  • علی حسنوند
۱۱
آذر

مستان همه افتاده و ساقی نمانده
یک گل برای باغبان باقی نمانده

صحرا همه گلگون شده هر بلبلی دلخون شده
مظلوم حسینم...

صوتی

دانلود صوتی( استاد کریم خانی)

تصویری

دانلود کلیپ(استادکریم خانی)

  • علی حسنوند
۰۹
آذر

  • علی حسنوند
۰۹
آذر

ا

+ نوشته شده در جمعه یکم شهریور 1387 ساعت 22:53 شماره پست: 85

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟

خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟

خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد .تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.

روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...

شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!! رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...

چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد...!انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!

یک لحظه به خود آمد...

دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته

منبع وبلاگ عطر بارونhttp://bo0oyebaran.blogfa.com/post/331

  • علی حسنوند
۰۹
آذر


یکی از مصیبت های عصر ما این است که اشخاص کم کم  دارند جانشین ارزشها می شوند این خطرناک است

انقلاب ما انقلاب ارزشهاست


شهید آیت الله بهشتی


برگرفته شده از mahdiyaar.blog.ir

  • علی حسنوند
۰۹
آذر
بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر دوست داشتنی اسلام فرموده قسم به کسی که جانم در دست اوست شما وارد بهشت نمیشوید مگر این که ایمان بیاورید وشما ایمان نمیآورید مگر این که همدیگر را دوست داشته باشید.
ما باید همدیگه رو دوست داشته باشیم.اصلا مگه میشه دو نفر خدارو دوست داشته باشن ،پیامبر رو دوست داشته باشن،اهل بیت پیامبر رو واقعا دوست داشته باشن اونوقت نسبت به همدیگه بی احساس باشن؟! پس این محبت نسبت به همدیگه میتونه علامت ایمان واقعی ما باشه و نسیمی از بهشت.
حضرت رسول خودشون هم یک راهکار خیلی آسون و شیرین پیشنهاد کردن برای ایجاد و تقویت این محبت.حدیث کاملش رو بخونید:
 وَالّذى نَفسى بِیَدِهِ لاتَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أولا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم
به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمى‏شوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمى‏شوید، مگر این‏که یکدیگر را دوست بدارید. آیا مى‏خواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟با صدای بلند به همدیگر سلام کنید.
(مشکاة الانوار، ص 157)
یک خاطره هم از خودم
وقتی میخواستم برم حوزه علمیه چند بار برای تحقیق به یکی از مدرسه های حوزه قم رفتم . وارد مدرسه علمیه معصومیه که  شدم اولین نفری که به من رسید سلام کرد . جوابش رو دادم ولی تعجب کردم. نفر دوم هم سلام کرد و نفر سوم و....
خنده ام گرفته بود وبه وجد اومده بودم. هیچ چیز نمیتونست اینقدر من رو به حوزه علاقه مند کنه.



این هم ترجمه چینی این حدیث که یکی از دوستان لطف کرده از پکن برامون فرستاده


向掌控着我受命的真主起誓,你们不会进入天堂除非你们成为信徒,你们不会相信除非你们彼此相爱。 要我告诉你们如何能够彼此相爱吗?那要你们大声地互相问好。

علی حسنوند

منبع:http://shia-patogh.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۰۸
آذر

  • علی حسنوند
۰۸
آذر

  • علی حسنوند
۰۸
آذر

  • علی حسنوند
۰۷
آذر

به چشمات خواب برمی گرده کاکا...به شب مهتاب برمی گرده کاکا

شنیدی که می گن مَرده و قولش...عمو با آب برمی گرده کاکا

فرشته های دنیا رو صدا کن...چشای نازتو رو به خدا کن

عمو رفته بَرامون آب بیاره...واسه دلشوره ی بابا دعا کن

  • علی حسنوند