با خوشحالی کاسه آش را از دستش گرفتم
دو قاشق خوردم و شرمنده شدم
آش نمک نداشت
به گزارش روضه نیوز؛حجتالاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در نامهای دوستانه و صمیمانه توصیههایی را در مورد ایام نوروز به مردم ارائه داده و از آنان خواسته تا از تعطیلات نوروز به بهترین وجه ممکن بهرهبرداری کنند. متن این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش روضه نیوز؛حجتالاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در نامهای دوستانه و صمیمانه توصیههایی را در مورد ایام نوروز به مردم ارائه داده و از آنان خواسته تا از تعطیلات نوروز به بهترین وجه ممکن بهرهبرداری کنند. متن این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
به گزارش روضه نیوز؛حجتالاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در نامهای دوستانه و صمیمانه توصیههایی را در مورد ایام نوروز به مردم ارائه داده و از آنان خواسته تا از تعطیلات نوروز به بهترین وجه ممکن بهرهبرداری کنند. متن این نامه به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
دانلود مولودی با صدای طاهری(شهر مدینه شده گل بارون)
معشوق و عاشقند کنون روبروی هم
هر دو شدند مست شراب از سبوی هم
لبخند می زنند ولی گریه می کنند
از حال می روند دمادم ز بوی هم
باید که ما ز کوثر و زمزم وضو کنیم
از زینب و حسین سپس گفتگو کنیم
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی
وان ساقی سرمستی با ساغر شاهانه
ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش تو چو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه
گفتم : ز کجایی تو؟ تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه
من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هوشیاران مسپار یکی دانه
یکی از وجوه اعجاز قرآن تحدی است. یعنی مبارزه طلبی است. یعنی این اگر در حقانیت قرآن شک دارید سوره ای مثل سوره های قرآن بیاورید .
یکی از کسانی که به مبارزه قرآن رفته شخصی است به نام مسلیمه کذاب که سعی کرد سوره ای همانند سوره های قرآن بیاورد.
سوره او این بود:
انا اعطیناک الجماهر، فصل لربک و هاجر و انّ مبغضک رجلٌ کافر
برای پاسخ به این مبارزه با قرآن به چند نکته توجه کنید:
در بحث تحدی هم وقتی گفته میشود مثل قرآن یا سوره ای مثل سوره های قرآن بیاورید منظور این نیست که حتما با همان اسلوب وهمان ادبیات باشد بلکه آنچه مهم است فصاحت وبلاغت یعنی شیوایی و رسایی کلام است واین که همانند قرآن راه سعادت را نشان دهد و حاوی نکات عمیق علمی وانسان شناسی و جامعه شناسی و حقوقی و ...باشد.
پس حداقل دو ملاک برای همانندی با قرآن لازم است
1) از نظر فصاحت وبلاغت در حد قرآن باشد
2) ازنظر محتوا هم در حد قرآن باشد
ویکی از اعجازهای این سوره این است که خبر میدهد از این که در آینده هیچ نشانی از نسل کسانی که تو را دشمنی کردند یافت نخواهد شد و در تاریخ هیچ نشانی از آن طایفه باقی نماند در حالی که فرزندان حضرت رسول به عنوان سادات در همه دنیا پراکنده شده اند ومشخص هستند.
علی حسنوند
منبع:http://shia-patogh.blogfa.com/post/368
بحثی که مرحوم علامه طباطبایی (ره) در مساله تعدد زوجات رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تفسیر شریف المیزان آورده اند را تقدیم حضور شما دوست عزیز می نماییم. برای تفصیل بحث به ترجمه المیزان، ج4، ص 308 مراجعه فرمایید.
یکى دیگر از اعتراضاتى که (از سوى کلیسا) بر مساله تعدد زوجات رسول خدا (ص) شده این است که (اصحاب کلیسا) گفته اند: تعدد زوجات جز حرص در شهوترانى و بى طاقتى در برابر طغیان شهوت هیچ انگیزه دیگرى ندارد و رسول خدا (ص) براى همین جهت تعدد زوجات را براى امتش تجویز کرد و حتى خودش به آن مقدارى که براى امت خود تجویز نموده (چهار همسر) اکتفاء ننموده و عدد همسرانش را به نه نفر رسانید. ....:
ابتدا لازم است که نظر ایراد و اشکال کننده را به این نکته معطوف بداریم که تعدد زوجات رسول خدا (ص) به این سادگى ها که آنان خیال کردهاند نبوده و انگیزه آن جناب از این کار زیاده روى در زن دوستى و شهوترانى نبوده است، بلکه در طول زندگى و حیاتش هر یک از زنان را که اختیار مى کرده، به طرز خاصى بوده است.
اولین ازدواج آن حضرت با خدیجه کبری (علیها السلام) بوده، و حدود بیست سال و اندى از عمر شریفش را (که تقریبا یک ثلث از عمر آن جناب است) تنها با این یک همسر گذراند و به او اکتفاء نمود، که سیزده سال از این مدت بعد از نبوت و قبل از هجرتش (از مکه به مدینه) بوده. آن گاه- در حالى که- هیچ همسرى نداشت- از مکه به مدینه هجرت نموده و به نشر دعوت و اعلاى کلمه دین پرداخت و آن گاه با زنانى ازدواج کرد و همه این ازدواجها در مدت نزدیک به ده سال انجام شد و پس از این چند ازدواج، همه زنان بر آن جناب تحریم شد، مگر همان چند نفرى که در حباله نکاحش بودند و معلوم است که چنین عملى با این خصوصیات ممکن نیست با انگیزه عشق به زن توجیه شود، چون نزدیکى و معاشرت با اینگونه زنان آن هم در اواخر عمر و آن هم از کسى که در اوان عمرش ولع و عطشى براى این کار نداشته، نمىتواند انگیزه آن باشد.
علاوه بر اینکه هیچ شکى نداریم در اینکه بر حسب عادت جارى، کسانى که زن دوست و اسیر دوستى آنان و خلوت با آنانند، معمولا عاشق جمال و مفتون ناز و کرشمهاند که جمال و ناز و کرشمه در زنان جوان است که در سن خرمى و طراوتند و سیره پیامبر اسلام از چنین حالتى حکایت نمىکند و عملا نیز دیدیم که بعد از دختر بکر، با بیوه زن و بعد از زنان جوان با پیره زن ازدواج کرد، یعنى بعد از ازدواج با عایشه و ام حبیبه جوان، با ام سلمه سالخورده و با زینب دختر جحش، که در آن روز بیش از پنجاه سال از عمرشان گذشته بود ازدواج کرد. پس براى یک دانشمند اهل تحقیق اگر انصاف داشته باشد، راهى جز این باقى نمىماند که تعدد زوجات رسول خدا (ص) و زن گرفتنش در اول بعثت و اواخر عمر را با عواملى دیگر غیر زن دوستى و شهوترانى توجیه کند.
رسول خدا (ص) با بعضى از همسرانش به منظور کسب نیرو و به دست آوردن اقوام بیشتر و در نتیجه به خاطر جمع آورى یار و هوادار بیشتر ازدواج کرد و
با بعضى دیگر به منظور جلب نمودن و دلجویى و در نتیجه ایمن شدن از شر خویشاوندان همسر ازدواج فرمود و
با بعضى دیگر به این انگیزه ازدواج کرد که هزینه زندگیش را تکفل نماید و به دیگران بیاموزد که در حفظ ارامل و پیر زنان از فقر و مسکنت و بى کسى کوشا باشند، و مؤمنین رفتار آن جناب را در بین خود سنتى قرار دهند و
با بعضى دیگر به این منظور ازدواج کرد که با یک سنت جاهلیت مبارزه نموده و عملا آن را باطل سازد که ازدواجش با زینب دختر جحش به همین منظور بوده است، چون او نخست همسر زید بن حارثه (پسر خوانده رسول خدا ص) بود و زید او را طلاق داد و از نظر رسوم جاهلیت ازدواج با همسر پسر خوانده ممنوع بود، چون پسر خوانده در نظر عرب جاهلى حکم پسر داشت، همانطور که یک مرد نمىتواند همسر پسر صلبى خود را بگیرد، از نظر اعراب ازدواج با همسر پسر خوانده نیز ممنوع بود، رسول خدا (ص) با زینب ازدواج کرد تا این رسم غلط را بر اندازد، و آیاتى از قرآن در این باب نازل گردید. ...
بنابراین اگر در این خصوصیات و در جهاتى که از سیره آن جناب در اول و آخر عمرش در اول بحث آوردیم و در زهدى که آن جناب نسبت به دنیا و زینت دنیا داشت و حتى همسران خود را نیز بدان دعوت مىکرد دقت شود، هیچ شکى باقى نمىماند در اینکه ازدواج هاى رسول خدا (ص) نظیر ازدواج هاى مردم نبوده، به اضافه اینکه رفتار آن جناب با زنان و احیاى حقوق از دست رفته آنان در قرون جاهلیت و تجدید حرمت به باد رفتهشان و احیاى شخصیت اجتماعیشان، دلیل دیگرى است بر اینکه آن جناب زن را تنها یک وسیله براى شهوترانى مردان نمى دانسته و تمام همش این بوده که زنان را از ذلت و بردگى نجات داده و به مردان بفهماند که زن نیز انسان است حتى در آخرین نفس عمرش نیز سفارش آنان را به مردان کرده و فرمود: الصلاة الصلاة و ما ملکت ایمانکم لا تکلفوهم ما لا یطیقون، اللَّه اللَّه فى النساء فانهن عوان فى ایدیکم _ نماز، نماز و بردگانى که در ملک شمایند زنهار که ما فوق طاقتشان بر آنان تحمیل نکنید، خدا را خدا را در زنان که آنان مقهور و زیر دست شمایند. (سیره حلبى ج 3 ص 473) و سیرهاى که آن جناب در رعایت عدالت بین زنان و حسن معاشرتشان و مراقبت حال آنان داشت مختص به خود آن جناب بود
و اما اینکه چرا براى آن جناب بیش از چهار زن جایز بوده، پاسخش این است که این حکم مانند روزه وصال یعنى چند روز به یک افطار روزه گرفتن، از مختصات آن جناب است و براى احدى از امت جایز نیست، و این مساله براى همه امت روشن بود و به همین جهت دشمنانش مجال نداشتند که به خاطر آن و به جهت تعدد زوجات بر آن جناب خرده بگیرند، با اینکه همواره منتظر بودند از او عملى بر خلاف انتظار ببینند و آن را جار بزنند.(ترجمه المیزان، ج4، ص312).