سلام عزیز بابا
سلام گل بابا
الان که دارم می نویسم داخل شکم مادرت هستی .شش ماهت شده
دیروز بلاخره معلوم شد که دختربابا هستی، فاطمه بابا.آخه رفته بودیم سونوگرافی.
این روزها مادرت به نفس نفس افتاده راه رفتن براش سخته. کار کردن سخته وخوابیدن از همه سخت تر.
ماشاالله خیلی قوی شدی،از روی لگد زدنت به شکم مامان میفهمم.مادرت گاهی اون رو با زمین لرزه اشتباه میگیره آخه تازگیها زلزله اومده بود حالا هروقت تو لگد میزنی مامانت خیال میکنه باز هم زلزله است. ترس ورش میداره.
بعضی شب ها از صدای جیغ مادرت از خواب می پرم. خوب می دونم چکار باید بکنم.سریع می رم پای مادرت رو می کشم وماهیچه پاش و مالش مید م تا گرفتگی اش برطرف شه .این پدیده از ویژگی های دوران بارداریه به خاطر کمبود بعضی از مواد در بدن زن باردار. آخه تموم قوتش رو صرف تقویت بچه اش می کنه.
ظاهرا بدن ماردت قبل از خود مادرت داره عشقش رو به تو نشون میده که حاضره اونچه رو که خودش نیاز داره تقدیمت کنه.
این ها رو نوشتم تا یه روز اگه مادرت پیر شد این روزها رو که از اون خاطره ای نداری با خودت مرور کنی.
وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیر/لقمان 14
و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش کردیم] که شکرگزارِ من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه] به سوى من است
بابا علی
علی حسنوند
منبع:پاتوق بچه شیعه ها http://shia-patogh.blogfa.com/