پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها
۲۳
مرداد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عزیز بابا
 سلام گل بابا
الان که دارم می نویسم داخل شکم مادرت هستی .شش ماهت شده
دیروز بلاخره معلوم شد که دختربابا هستی، فاطمه بابا.آخه رفته بودیم سونوگرافی.
این روزها مادرت به نفس نفس افتاده راه رفتن براش سخته. کار کردن سخته وخوابیدن از همه سخت تر.
ماشاالله خیلی قوی شدی،از روی لگد زدنت به شکم مامان میفهمم.مادرت گاهی اون رو با زمین لرزه اشتباه میگیره آخه تازگیها زلزله اومده بود حالا هروقت تو لگد میزنی مامانت خیال میکنه باز هم زلزله است. ترس ورش میداره.
بعضی شب ها از صدای جیغ مادرت از خواب می پرم. خوب می دونم چکار باید بکنم.سریع می رم پای مادرت رو می کشم  وماهیچه پاش و مالش مید م تا گرفتگی اش برطرف شه .این پدیده از ویژگی های دوران بارداریه به خاطر کمبود بعضی از مواد در بدن زن باردار. آخه تموم قوتش رو صرف تقویت بچه اش می کنه.
ظاهرا بدن ماردت قبل از خود مادرت داره عشقش رو به تو نشون میده که حاضره اونچه رو که خودش نیاز داره تقدیمت کنه.

این ها رو نوشتم تا یه روز اگه مادرت پیر شد این روزها رو که از اون خاطره ای نداری با خودت مرور کنی.

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی‏ عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی‏ وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیر/لقمان 14
و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش کردیم‏] که شکرگزارِ من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه‏] به سوى من است

فدات
بابا علی


علی حسنوند

منبع:پاتوق بچه شیعه ها   http://shia-patogh.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۲۳
مرداد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عزیز بابا
 سلام گل بابا
الان که دارم می نویسم داخل شکم مادرت هستی .شش ماهت شده
دیروز بلاخره معلوم شد که دختربابا هستی، فاطمه بابا.آخه رفته بودیم سونوگرافی.
این روزها مادرت به نفس نفس افتاده راه رفتن براش سخته. کار کردن سخته وخوابیدن از همه سخت تر.
ماشاالله خیلی قوی شدی،از روی لگد زدنت به شکم مامان میفهمم.مادرت گاهی اون رو با زمین لرزه اشتباه میگیره آخه تازگیها زلزله اومده بود حالا هروقت تو لگد میزنی مامانت خیال میکنه باز هم زلزله است. ترس ورش میداره.
بعضی شب ها از صدای جیغ مادرت از خواب می پرم. خوب می دونم چکار باید بکنم.سریع می رم پای مادرت رو می کشم  وماهیچه پاش و مالش مید م تا گرفتگی اش برطرف شه .این پدیده از ویژگی های دوران بارداریه به خاطر کمبود بعضی از مواد در بدن زن باردار. آخه تموم قوتش رو صرف تقویت بچه اش می کنه.
ظاهرا بدن ماردت قبل از خود مادرت داره عشقش رو به تو نشون میده که حاضره اونچه رو که خودش نیاز داره تقدیمت کنه.

این ها رو نوشتم تا یه روز اگه مادرت پیر شد این روزها رو که از اون خاطره ای نداری با خودت مرور کنی.

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‏ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی‏ عامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لی‏ وَ لِوالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصیر/لقمان 14
و انسان را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش به او باردار شد، سستى بر روى سستى. و از شیر بازگرفتنش در دو سال است. [آرى، به او سفارش کردیم‏] که شکرگزارِ من و پدر و مادرت باش که بازگشت [همه‏] به سوى من است

فدات
بابا علی


علی حسنوند

منبع:پاتوق بچه شیعه ها   http://shia-patogh.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۲۰
مرداد


                       
            غنچه از خواب پرید
             
            و گلی تازه به دنیا آمد

            خار خندید و به گل گفت : سلام

            جوابی نشنید

            خار رنجید ولی هیچ نگفت

            ساعتی چند گذشت
            
        گل چه زیبا شده بود

        دست بی رحمی آمد نزدیک
         
        گل سراسیمه ز وحشت افسرد

        لیک آن خار در آن دست خلید

        گل از مرگ رهید

        صبح فردا که رسید
         
        خار با شبنمی از خواب پرید

        گل صمیمانه به او گفت : سلام  
         
        گل اگر خار نداشت،

        دل اگر بی غم بود،

        اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،

        زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا می بود
 
    زندگی با همه وسعت خویش ، محفل ساکت غم خوردن نیست
     
    حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست
     
    اضطراب وهوس دیدن و نادیدن نیست
     
    زندگی جنبش و جاری شدن است

    زندگی کوشش و راهی شدن است
     
    از تماشاگه آغازحیات تا به جایی که خدا می داند.
    
زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف،
 
یادمان باشد اگر گل چیدیم،
 
عطر و برگ و گل و خار،
 
همه همسایه دیوار به دیوار همند


حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
 
 فکر  معقول بفرما گل بی خار کجاست


  • علی حسنوند
۲۰
مرداد


                       
            غنچه از خواب پرید
             
            و گلی تازه به دنیا آمد

            خار خندید و به گل گفت : سلام

            جوابی نشنید

            خار رنجید ولی هیچ نگفت

            ساعتی چند گذشت
            
        گل چه زیبا شده بود

        دست بی رحمی آمد نزدیک
         
        گل سراسیمه ز وحشت افسرد

        لیک آن خار در آن دست خلید

        گل از مرگ رهید

        صبح فردا که رسید
         
        خار با شبنمی از خواب پرید

        گل صمیمانه به او گفت : سلام  
         
        گل اگر خار نداشت،

        دل اگر بی غم بود،

        اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،

        زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا می بود
 
    زندگی با همه وسعت خویش ، محفل ساکت غم خوردن نیست
     
    حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست
     
    اضطراب وهوس دیدن و نادیدن نیست
     
    زندگی جنبش و جاری شدن است

    زندگی کوشش و راهی شدن است
     
    از تماشاگه آغازحیات تا به جایی که خدا می داند.
    
زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف،
 
یادمان باشد اگر گل چیدیم،
 
عطر و برگ و گل و خار،
 
همه همسایه دیوار به دیوار همند


حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
 
 فکر  معقول بفرما گل بی خار کجاست


  • علی حسنوند
۲۰
مرداد


                       
            غنچه از خواب پرید
             
            و گلی تازه به دنیا آمد

            خار خندید و به گل گفت : سلام

            جوابی نشنید

            خار رنجید ولی هیچ نگفت

            ساعتی چند گذشت
            
        گل چه زیبا شده بود

        دست بی رحمی آمد نزدیک
         
        گل سراسیمه ز وحشت افسرد

        لیک آن خار در آن دست خلید

        گل از مرگ رهید

        صبح فردا که رسید
         
        خار با شبنمی از خواب پرید

        گل صمیمانه به او گفت : سلام  
         
        گل اگر خار نداشت،

        دل اگر بی غم بود،

        اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،

        زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا می بود
 
    زندگی با همه وسعت خویش ، محفل ساکت غم خوردن نیست
     
    حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نیست
     
    اضطراب وهوس دیدن و نادیدن نیست
     
    زندگی جنبش و جاری شدن است

    زندگی کوشش و راهی شدن است
     
    از تماشاگه آغازحیات تا به جایی که خدا می داند.
    
زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف،
 
یادمان باشد اگر گل چیدیم،
 
عطر و برگ و گل و خار،
 
همه همسایه دیوار به دیوار همند


حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
 
 فکر  معقول بفرما گل بی خار کجاست


  • علی حسنوند
۱۷
مرداد
گفت: سلام آخوند.
گفتم: سلام دختر گلم.
گفت: خوبی آخوند؟
گفتم: ممنون. شما چطورید؟
مجله اش را نشانم داد وگفت : این عمو قناده این هم فتیله ای ها هستن عمو قناد بچه داره این یکی هم بچه داره.
عکس ها را نشانم می داد و تعداد وجنسیت بچه های هنرپیشه ها را برایم توضیح می داد.
هرچند معلولیت ذهنی داشت اما اطلاعات زیادی درباره گروه فتیله داشت. دوست داشت برایم حرف بزند، انگار که مدتها منتظردیدن آخوندی بود تا برایش شیرین زبانی کند.
خیلی دلم می خواست بدانم تصورش درباره آخوندها چیست و از کجا و چطور شکل گرفته است، اما هرچه بود و از هر جا شکل گرفته بود تصویری زیبا ومثبت در ذهن داشت و دلش می خواست برایم درد دل کند.
مادرش احساس کرد خیلی دارد وقتم را می گیرد، عذر خواهی کرد و دست دخترش را گرفت تا برود. دخترک برایم دست تکان داد. خدا حافظ آخوند. باز هم میام پیشت آخوند........


***


ایستگاه تهران پارس . مسافرین محترم با استفاده از تابلوهای راهنما مسیر خود را به درستی انخاب نمایید.
این جمله ای بود که مدام از بلندگوهای ایستگاه مترو تهران پارس تکرار می شد، تقریبا هر یک ونیم دقیقه یک بار. حالا حساب کنید اگر مدت 45 روز و هر روز هشت ساعت در این ایستگاه باشید چند بار این پیام را خواهید شنید.

راستش اکثر اوقات متوجه این صدا نمی شدیم. خیلی وقتها مشغول پاسخگویی ومشاوره بودیم.تصورکن ایستگاه مترو کنار گیت دو نفر روحانی پشت یک میز نشسته اند وپشت سرشان یک پرده نصب شده که نشان میدهد آنها برای پاسخگویی به مسائل دینی ومشاوره آنجا نشسته اند.
قبل از شروع کار خودم را آماده کرده بودم برای تعداد زیادی متلک و مقدار انبوهی زخم زبان. همواره از فضای مترو هراس داشتم. حال قرار بود ساعت ها در آن فضا در مسیر عبور مسافران بنشینم ومنتظر مراجعه آنها باشم.
بعد از شروع کار فهمیدم تصور درستی از برخورد مردم نداشته ام. تعداد کل متلک هایی که در این 45 روز شنیدم کمتر از تعداد انگشتان یک دست بود. در عوض مراجعان خیلی زیادی داشتم. بعضی روزها تعداد مراجعان به 80 الی 90 نفر می رسید و در روزهای خلوت تر بین 40 تا 50 نفر مراجعه می کردند. گاهی اوقات4 یا 5 نفر در صف بودند تا سوالشان را بپرسند.
سوال اعتقادی می پرسیدند، احکام می پرسیدند ،بعضی استخاره می خواستند وبعضی هم مشاروه. از همه تیپ همه شکل آدم مراجعه می کردند. آدم هایی که اصلا فکرش را نمی کردم می آمدند و از احکام نماز شب وخمس و.. می پرسیدند.یک دوره آموزش مردم شناسی بود برای من و نشان می داد که چشمها را باید شست.
با این که روزه بودم ولی متوجه گذر زمان نمی شدم. این نوع تبلیغ با نشاط ترین تبلیغ دینی بوده که در تمام دوران طلبگی ام داشته ام.


***


یک روز پسری حدود 24 ساله آمد . خیلی توپ پری داشت. از خدا شاکی بود از بی پولی ها ، از بد بیاری ها، از فقر پدرش و...
از خدا برایش گفتم، از رحمتش ، از حکمتش، از این که عفیف بودن او برا ی خدا چقدر دوست داشتنی است، از این که خدا برای رشد وتکامل او برنامه دارد و....
اشک در چشمانش حلقه زد، انگار یاد یار آشنا افتاده باشد. گفت خیلی وقت ها دلم می خواهد با خدا حرف بزنم اما نمی دانم چطور باید حرف بزنم.
دعای ابوحمزه ثمالی را برایش باز کردم، بند بند می خواندم و برایش ترجمه می کردم. دیگر نمی توانست جلوی جاری شدن اشک هایش را بگیرد .من دعا میخواندم و او می شنید و بدون توجه به انبوه مسافرانی که با تعجب نگاهمان می کردند در شادی جشن آشتی اش اشک شوق می ریخت.
  • علی حسنوند
۱۵
مرداد
علی حسنوندمنبع:پاتوق بچه شیعه ها   http://shia-patogh.blogfa.com/

ماه مبارک هم اومد ورفت

اونطور که در قران اومده قراره ثمره این روزه داری ما با تقوا شدن باشه

ماه مبارک به خاطر فضای معنوی که داره  خود بخود آدم کمتر سراغ گناه میره وبیشتر به خالقش توجه میکنه

حواسمون رو جمع کنیم که بعد از ماه مبارک هم این تقوا رو حفظ کنیم

یک حدیث کلیدی وخیلی مهم از حضرت رسول صلوات الله علیه واله هست که می فرمایند:

حلال بین وحرام بین وشبهات بین ذلک ، فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات ومن أخذ بالشبهات ارتکب المحرمات وهلک من حیث لا یعلم

حلال آشکار است و حرام آشکار است و در میان این دو اموری شبهه ناک است. هر کس از شبهات پرهیز کند از حرام نجات پیدا کرده و هر کس به شبهات عمل کند در حرام افتاده است و از جهتی که نمیداند هلاک میشود

 

شبهات شامل امور شبهه ناک در دیدن در شنیدن در لمس کردن در خوردن درعمل کردن و....ا

ممکنه سوال بشه که امور شبهه ناک رو چطور تشخیص بدیم حاج آقا ماندگاری در این رابطه چند ملاک خیلی جالب  معرفی کردن:

 

اول) بسم الله

ببین اول اون کاری که میخوای انجامش بدی، می تونی بسم الله بگی؟!

 

 دوم) معصومین علیهم السلام رو حاضر غایب کن

ببین می تونی اونا رو به کاری که داری انجام میدی، به جایی که داری میری، به آهنگی که داری گوش میدی، به فیلمی که داری نگاش میکنی دعوتشون کنی؟!

 

حضرت ایت الله بهجت: آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.

  • علی حسنوند
۱۵
مرداد
علی حسنوندمنبع:پاتوق بچه شیعه ها   http://shia-patogh.blogfa.com/

ماه مبارک هم اومد ورفت

اونطور که در قران اومده قراره ثمره این روزه داری ما با تقوا شدن باشه

ماه مبارک به خاطر فضای معنوی که داره  خود بخود آدم کمتر سراغ گناه میره وبیشتر به خالقش توجه میکنه

حواسمون رو جمع کنیم که بعد از ماه مبارک هم این تقوا رو حفظ کنیم

یک حدیث کلیدی وخیلی مهم از حضرت رسول صلوات الله علیه واله هست که می فرمایند:

حلال بین وحرام بین وشبهات بین ذلک ، فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات ومن أخذ بالشبهات ارتکب المحرمات وهلک من حیث لا یعلم

حلال آشکار است و حرام آشکار است و در میان این دو اموری شبهه ناک است. هر کس از شبهات پرهیز کند از حرام نجات پیدا کرده و هر کس به شبهات عمل کند در حرام افتاده است و از جهتی که نمیداند هلاک میشود

 

شبهات شامل امور شبهه ناک در دیدن در شنیدن در لمس کردن در خوردن درعمل کردن و....ا

ممکنه سوال بشه که امور شبهه ناک رو چطور تشخیص بدیم حاج آقا ماندگاری در این رابطه چند ملاک خیلی جالب  معرفی کردن:

 

اول) بسم الله

ببین اول اون کاری که میخوای انجامش بدی، می تونی بسم الله بگی؟!

 

 دوم) معصومین علیهم السلام رو حاضر غایب کن

ببین می تونی اونا رو به کاری که داری انجام میدی، به جایی که داری میری، به آهنگی که داری گوش میدی، به فیلمی که داری نگاش میکنی دعوتشون کنی؟!

 

حضرت ایت الله بهجت: آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.

  • علی حسنوند
۱۵
مرداد
علی حسنوندمنبع:پاتوق بچه شیعه ها   http://shia-patogh.blogfa.com/

ماه مبارک هم اومد ورفت

اونطور که در قران اومده قراره ثمره این روزه داری ما با تقوا شدن باشه

ماه مبارک به خاطر فضای معنوی که داره  خود بخود آدم کمتر سراغ گناه میره وبیشتر به خالقش توجه میکنه

حواسمون رو جمع کنیم که بعد از ماه مبارک هم این تقوا رو حفظ کنیم

یک حدیث کلیدی وخیلی مهم از حضرت رسول صلوات الله علیه واله هست که می فرمایند:

حلال بین وحرام بین وشبهات بین ذلک ، فمن ترک الشبهات نجا من المحرمات ومن أخذ بالشبهات ارتکب المحرمات وهلک من حیث لا یعلم

حلال آشکار است و حرام آشکار است و در میان این دو اموری شبهه ناک است. هر کس از شبهات پرهیز کند از حرام نجات پیدا کرده و هر کس به شبهات عمل کند در حرام افتاده است و از جهتی که نمیداند هلاک میشود

 

شبهات شامل امور شبهه ناک در دیدن در شنیدن در لمس کردن در خوردن درعمل کردن و....ا

ممکنه سوال بشه که امور شبهه ناک رو چطور تشخیص بدیم حاج آقا ماندگاری در این رابطه چند ملاک خیلی جالب  معرفی کردن:

 

اول) بسم الله

ببین اول اون کاری که میخوای انجامش بدی، می تونی بسم الله بگی؟!

 

 دوم) معصومین علیهم السلام رو حاضر غایب کن

ببین می تونی اونا رو به کاری که داری انجام میدی، به جایی که داری میری، به آهنگی که داری گوش میدی، به فیلمی که داری نگاش میکنی دعوتشون کنی؟!

 

حضرت ایت الله بهجت: آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.

  • علی حسنوند
۱۱
مرداد
هوالغفور



همه رفتند، گدا باز، گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه آخر ماه اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است

او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز

گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست

دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز

وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت

باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز

یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد

کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز

هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی

دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز

تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است

رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز

هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی

همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز



علی اکبر لطیفیان

 
  • علی حسنوند