پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها
۲۲
بهمن

دهه فجر ، دهه تجدید قوای نیروهای انقلابی و تجدید میثاق ملت با انقلاب است .

(رهبر عزیز انقلاب)





انقلاب هدف گیری شده( از اینجا دانلود کنید)

این سخنرانی در سال 1380 ایراد شده است که جریان‌های انشعابی از اهداف و شعارهای انقلاب در درون حاکمیت جمهوری اسلامی نفوذ کرده و در جهت لیبرالیزه کردن جمهوری اسلامی و سازش با قدرت‌های جهانی و عقب‌نشینی از اصول انقلاب، اقدامات برنامه‌ریزی شده‌ای را در سطح رسانه‌ها و نیز نهادهای فرهنگی و دانشگاهی تعقیب می‌کردند و در شرایط کنونی نیز شنیدن این سخنان از دو جهت فایده، بلکه ضرورت دارد: نخست آنکه باید دانست در دهه گذشته چه تهدیدهایی متوجه انقلاب بوده است و دیگر آنکه این خطرات و تهدیدها همچنان زنده و قابل بازگشت است.
  • علی حسنوند
۲۲
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

آهن ربا، ذرّه آهن را هر کجا که باشد، به سمت خود می‌کشد. اگر یک مقدار پنبه را از کنار یک آهن ربا عبور دهید، آهن ربا کششی نسبت به پنبه ندارد، امّا اگر مقداری خرده آهن را درون پنبه قرار دهیم، در این حالت پنبه به سمت آهن ربا کشیده شده و جذب آن می‌شود.

در این‌جا خود پنبه جذب نمی‌شود؛ بلکه براده‌های آهنی که با خود آهن ربا هم جنس هستند، به سمت آن کشیده می‌شوند.

معصیت‌ها مثل آهن ربا و لقمه حرام مانند ذرّات آهن است، وقتی که انسان در وجودش لقمه حرام نباشد، می‌تواند از کنار معصیت‌ها عبور کند و خود را نگه دارد، امّا وقتی که لقمة حرامی را خورد، از کنار معصیت که می‌گذرد، مجذوب آن می‌شود، این خاصیت درونی نان و لقمه حرام است.

از کتاب «پندها و اندرزها» – ,آیت الله حائری شیرازی,

 
بسم الله الرحمن الرحیم- وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا (سوره طلاق آیه 2 و 3)؛


  • علی حسنوند
۲۰
بهمن

بسم الله الرحمن الرحیم

در انبوه عزادارانت،

کبوتری خسته ام که نیمه دلم، در حرم رضا و نیم دیگر، زائر اخت الرضاست.

منم، ذره ای ، گردی و غباری از خیل جمعیت عزادرانت

که روز پر کشیدنت را بهانه یادآوری رنج های سفر و زخم هایت کرده اند.

منم، این ناچیز به میقات آمده .

به چه زبانی باید شفاعت کریمه اهل بیت را خواست که کریمان، نخواسته می بخشند و نگفته می دانند.

تمنای صله دارم.

حسین امیری




انگار در اعماق نگاهش خبری بود

در شهر خودش بود و دلش در سفری بود

می‌رفت دلت کوی به کو، خانه به خانه

جمعی به تو مشغول و تو فارغ ز میانه

انگار کسی رو به خراسان به نماز است

با چادر سبزی که پر از عطر حجاز است

  • علی حسنوند
۱۸
بهمن

  • علی حسنوند
۱۶
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

دایره، دایره

موج، موج

باز باران

باز رحمت

باز حوض

حجم حیات مدرسه پر از طراوت شده است

نقطه ای از حوض چشمم را پر میکند

یک قطره باران به راست

یکی به چپ

یکی بالا و

یکی پایین

و هرکدام موجی دایره ای شکل

با خود می اندیشم چه خواهد شد

پس از برخورد این امواج چه شکلی پدید خواهد آمد

تمام معلومات فیزیکم را جمع میکنم تا حدس بزنم چه شکلی خواهد شد

که ناگهان

قطره بارانی میآید و همه چیز را به هم میریزد

یک قطره باران ویک موج جدید و قوی تر

نه فکرم به نتیجه میرسد ونه آنچه در انتظارش بودم رخ میدهد

ذهنم قلقلک میشود

چیزی را میخواهم به یاد بیاورم

انگار کسی تلنگر میزند

آهان یادم آمد!

من حیث لا یحتسب

وَمَن یَتَّقِ اللَّـهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَ‌جًا وَیَرْ‌زُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ



  • علی حسنوند
۱۴
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم
هر فعل اختیاری مخلوقات دریک سطح منسوب به خداست و درسطح دیگر منسوب به فاعل مختار این مطلب یکی از عقاید صحیح که در اسلام روی آن تاکید شده است و هیچ لزومی ندارد که ما بخواهیم یک کار را صرفا به یکی از این دو نسبت دهیم.
این اندیشه متعالی و دقیق با تبیین اراده انسان در طول اراده حق تعالی  از سویی قضا و قدر الهی را نفی نمی کند و توحید فاعلی خدا را اثبات می نماید و از سویی اراه و اختیار انسان را اثبات می کند اراده  واختیاری که هر انسان سالمی با مراجعه به وجدان  ودرون خود آن را می یابد.

 



مصلحت ها در یک حادثه می تواند بسیار متنوع و مربوط به افراد مختلف باشد.گاهی تنبیه و هشدار برای یک فرد ویک جامعه است برای این که عملکرد خود را بهتر کنندو مانع مفاسد و گناه شوند گاهی برای آزمایش شخصی یک نفر است گاهی به خاطر این است که رشد معنوی فردی در آن حادثه است و گاهی بالعکس است یعنی ممکن است فرد یا گروهی به دلیل گناهان خود مشمول سنت استدراج و  املاء شده باشند و خدا زمینه  شقاوت بیشتر آنها را فراهم آورده باشد و....
مثال خیلی مناسب مثال حادثه کربلاست.این حادثه زمینه ای مختلف دارد وبرای افراد مختلف نتایج متفاوت.این حادثه معلول انتخاب های زیر است
1)    عملکرد اختیاری بد یزید در تعرض به امام  حسین علیه السلام
2)    عملکرد اختیاری بد ابن زیاد و عمر سعد و لشگر آنها
3)    عملکرد بد خواص و بزرگان اسلام در عدم برخورد با منکرات
4)    عملکرد خوب امام حسین علیه السلام ویارانش در انجام وظیفه
و.....
در این حادثه نتایج متعددی هم کسب میشود خدا به گونه ای این صحنه را می آراید که سنتهای مختلف خدا درآن نمایان میشود.به عنوان نمونه
1)    به واسطه این حادثه امام حسین علیه السلام ویارانش مورد آزمایش و ابتلا قرار میگیرند وسرافراز بیروم می آیند
2)    به واسطه این حادثه عده ای با عمل اختیاری خود به اوج شقاوت می رسند
3)    برخی در این حادثه تنبیه می شوند
4)    برخی از این حادثه درس عبرت می گیرند
5)    خدا به این وسیله دین خدا را بیمه می کند و مایه حیات دین را در عصرهای آینده فراهم می کند
6)    الگویی برای آزادگی واخلاص به تمام مردم جهان معرفی میشود
7)    باعث سرنگونی سریعتر امویان می شود
و.......
خلاصه مطلب این که از سویی اتفاقات عالم منسوب به خدا هستند و از دایره توحید افعالی خارج نیستند و ممکن است مشمول یکی از سنت های الهی شوند و از سویی منسوب به فاعل مختار آن هستند و ممکن است برخی موارد ظلم وبی عدالتی  از سوی فاعل مختار آن باشد.

البته همانطور که تذکر دادم همیشه هر حادثه ای به خیر وصلاح ما نیست بلکه خدا سنت های مختلفی دارد که بسته به عملکرد شخص یا گروه ممکن است مشول آن سنتها شده باشد که برای از این سنتها مثل سنت استدارج  در واقع فرصتی است که داده میشود تا شخص شقاوت خود را بیشتر کند.




درمرحله عمل وظیفه ما این است که از طرفی در حوادث بهترین عملکرد را داشته باشیم .یعنی با اندیشه و مشورت وبرنامه ریزی وتلاش سعی کنیم که به بهترین شکل عمل کنیم و جایی که  نیاز است سعی کنیم حق خود را بگیریم و در برابر ظالم بایستیم و از طرفی در دل بدانیم هیچ چیز از دایره قضای الهی خارج نیست و هر اتفاقی آزمایش است برای ما وچه بسا مصلحتی، تنبیهی، تذکری، تشویقی و.... در آن برای ما وجود داشته باشد.


  • علی حسنوند
۱۴
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم
هر فعل اختیاری مخلوقات دریک سطح منسوب به خداست و درسطح دیگر منسوب به فاعل مختار این مطلب یکی از عقاید صحیح که در اسلام روی آن تاکید شده است و هیچ لزومی ندارد که ما بخواهیم یک کار را صرفا به یکی از این دو نسبت دهیم.
این اندیشه متعالی و دقیق با تبیین اراده انسان در طول اراده حق تعالی  از سویی قضا و قدر الهی را نفی نمی کند و توحید فاعلی خدا را اثبات می نماید و از سویی اراه و اختیار انسان را اثبات می کند اراده  واختیاری که هر انسان سالمی با مراجعه به وجدان  ودرون خود آن را می یابد.

 



مصلحت ها در یک حادثه می تواند بسیار متنوع و مربوط به افراد مختلف باشد.گاهی تنبیه و هشدار برای یک فرد ویک جامعه است برای این که عملکرد خود را بهتر کنندو مانع مفاسد و گناه شوند گاهی برای آزمایش شخصی یک نفر است گاهی به خاطر این است که رشد معنوی فردی در آن حادثه است و گاهی بالعکس است یعنی ممکن است فرد یا گروهی به دلیل گناهان خود مشمول سنت استدراج و  املاء شده باشند و خدا زمینه  شقاوت بیشتر آنها را فراهم آورده باشد و....
مثال خیلی مناسب مثال حادثه کربلاست.این حادثه زمینه ای مختلف دارد وبرای افراد مختلف نتایج متفاوت.این حادثه معلول انتخاب های زیر است
1)    عملکرد اختیاری بد یزید در تعرض به امام  حسین علیه السلام
2)    عملکرد اختیاری بد ابن زیاد و عمر سعد و لشگر آنها
3)    عملکرد بد خواص و بزرگان اسلام در عدم برخورد با منکرات
4)    عملکرد خوب امام حسین علیه السلام ویارانش در انجام وظیفه
و.....
در این حادثه نتایج متعددی هم کسب میشود خدا به گونه ای این صحنه را می آراید که سنتهای مختلف خدا درآن نمایان میشود.به عنوان نمونه
1)    به واسطه این حادثه امام حسین علیه السلام ویارانش مورد آزمایش و ابتلا قرار میگیرند وسرافراز بیروم می آیند
2)    به واسطه این حادثه عده ای با عمل اختیاری خود به اوج شقاوت می رسند
3)    برخی در این حادثه تنبیه می شوند
4)    برخی از این حادثه درس عبرت می گیرند
5)    خدا به این وسیله دین خدا را بیمه می کند و مایه حیات دین را در عصرهای آینده فراهم می کند
6)    الگویی برای آزادگی واخلاص به تمام مردم جهان معرفی میشود
7)    باعث سرنگونی سریعتر امویان می شود
و.......
خلاصه مطلب این که از سویی اتفاقات عالم منسوب به خدا هستند و از دایره توحید افعالی خارج نیستند و ممکن است مشمول یکی از سنت های الهی شوند و از سویی منسوب به فاعل مختار آن هستند و ممکن است برخی موارد ظلم وبی عدالتی  از سوی فاعل مختار آن باشد.

البته همانطور که تذکر دادم همیشه هر حادثه ای به خیر وصلاح ما نیست بلکه خدا سنت های مختلفی دارد که بسته به عملکرد شخص یا گروه ممکن است مشول آن سنتها شده باشد که برای از این سنتها مثل سنت استدارج  در واقع فرصتی است که داده میشود تا شخص شقاوت خود را بیشتر کند.




درمرحله عمل وظیفه ما این است که از طرفی در حوادث بهترین عملکرد را داشته باشیم .یعنی با اندیشه و مشورت وبرنامه ریزی وتلاش سعی کنیم که به بهترین شکل عمل کنیم و جایی که  نیاز است سعی کنیم حق خود را بگیریم و در برابر ظالم بایستیم و از طرفی در دل بدانیم هیچ چیز از دایره قضای الهی خارج نیست و هر اتفاقی آزمایش است برای ما وچه بسا مصلحتی، تنبیهی، تذکری، تشویقی و.... در آن برای ما وجود داشته باشد.


  • علی حسنوند
۱۴
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم
هر فعل اختیاری مخلوقات دریک سطح منسوب به خداست و درسطح دیگر منسوب به فاعل مختار این مطلب یکی از عقاید صحیح که در اسلام روی آن تاکید شده است و هیچ لزومی ندارد که ما بخواهیم یک کار را صرفا به یکی از این دو نسبت دهیم.
این اندیشه متعالی و دقیق با تبیین اراده انسان در طول اراده حق تعالی  از سویی قضا و قدر الهی را نفی نمی کند و توحید فاعلی خدا را اثبات می نماید و از سویی اراه و اختیار انسان را اثبات می کند اراده  واختیاری که هر انسان سالمی با مراجعه به وجدان  ودرون خود آن را می یابد.

 



مصلحت ها در یک حادثه می تواند بسیار متنوع و مربوط به افراد مختلف باشد.گاهی تنبیه و هشدار برای یک فرد ویک جامعه است برای این که عملکرد خود را بهتر کنندو مانع مفاسد و گناه شوند گاهی برای آزمایش شخصی یک نفر است گاهی به خاطر این است که رشد معنوی فردی در آن حادثه است و گاهی بالعکس است یعنی ممکن است فرد یا گروهی به دلیل گناهان خود مشمول سنت استدراج و  املاء شده باشند و خدا زمینه  شقاوت بیشتر آنها را فراهم آورده باشد و....
مثال خیلی مناسب مثال حادثه کربلاست.این حادثه زمینه ای مختلف دارد وبرای افراد مختلف نتایج متفاوت.این حادثه معلول انتخاب های زیر است
1)    عملکرد اختیاری بد یزید در تعرض به امام  حسین علیه السلام
2)    عملکرد اختیاری بد ابن زیاد و عمر سعد و لشگر آنها
3)    عملکرد بد خواص و بزرگان اسلام در عدم برخورد با منکرات
4)    عملکرد خوب امام حسین علیه السلام ویارانش در انجام وظیفه
و.....
در این حادثه نتایج متعددی هم کسب میشود خدا به گونه ای این صحنه را می آراید که سنتهای مختلف خدا درآن نمایان میشود.به عنوان نمونه
1)    به واسطه این حادثه امام حسین علیه السلام ویارانش مورد آزمایش و ابتلا قرار میگیرند وسرافراز بیروم می آیند
2)    به واسطه این حادثه عده ای با عمل اختیاری خود به اوج شقاوت می رسند
3)    برخی در این حادثه تنبیه می شوند
4)    برخی از این حادثه درس عبرت می گیرند
5)    خدا به این وسیله دین خدا را بیمه می کند و مایه حیات دین را در عصرهای آینده فراهم می کند
6)    الگویی برای آزادگی واخلاص به تمام مردم جهان معرفی میشود
7)    باعث سرنگونی سریعتر امویان می شود
و.......
خلاصه مطلب این که از سویی اتفاقات عالم منسوب به خدا هستند و از دایره توحید افعالی خارج نیستند و ممکن است مشمول یکی از سنت های الهی شوند و از سویی منسوب به فاعل مختار آن هستند و ممکن است برخی موارد ظلم وبی عدالتی  از سوی فاعل مختار آن باشد.

البته همانطور که تذکر دادم همیشه هر حادثه ای به خیر وصلاح ما نیست بلکه خدا سنت های مختلفی دارد که بسته به عملکرد شخص یا گروه ممکن است مشول آن سنتها شده باشد که برای از این سنتها مثل سنت استدارج  در واقع فرصتی است که داده میشود تا شخص شقاوت خود را بیشتر کند.




درمرحله عمل وظیفه ما این است که از طرفی در حوادث بهترین عملکرد را داشته باشیم .یعنی با اندیشه و مشورت وبرنامه ریزی وتلاش سعی کنیم که به بهترین شکل عمل کنیم و جایی که  نیاز است سعی کنیم حق خود را بگیریم و در برابر ظالم بایستیم و از طرفی در دل بدانیم هیچ چیز از دایره قضای الهی خارج نیست و هر اتفاقی آزمایش است برای ما وچه بسا مصلحتی، تنبیهی، تذکری، تشویقی و.... در آن برای ما وجود داشته باشد.


  • علی حسنوند
۱۱
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

با قوت گرفتن فعالیت تکفیری ها در کشورهای مختلف سوالی به ذهن میرسد و آن این است که از نظر اسلام واقعا ملاک کفر وایمان چیست؟آیا شیعه وسنی درملاک کفر وایمان با هم اختلاف دارند؟ آیا واقعا تکفیری ها که به راحتی هر کسی را تکفیر میکنند طبق نظر اسلام عمل میکنند؟
ایمان و کفر معانی و درجات مختلفی دارد و منظور ما در اینجا  از ایمان و کفر ورود و خروج در اسلام از نظر فقهی است. یعنی با چه شرایطی شخص وارد اسلام میشود و مسلمان محسوب میشود وبا چه شرایطی از اسلام خارج شده و مرتد محسوب میشود.
این مساله از نظر شیعه  و مذاهب اربعه اهل سنت اختلافی نیست بلکه مورد اتفاق است و همگی شرط ایمان و کفر را شهادتین و به عبارتی اعتراف به ضروریات دین می دانند.
اقرار به شهادتین قبول توحید و نبوت و لوازم این دو می باشد. لوازم این دو شامل ایمان به معاد و قرآن و انبیاء وملائکه و...  و همچنین  برخی احکام ضروری دین است.
در منابع اساسى شیعیان واهل سنت از جمله در صحیح بخارى و اصول کافى ملاکهای ایمان وکفر با صراحت آمده، معیار حقیقى اسلام، اظهار شهادتین است که با آن، گوینده در حریم دین اسلام وارد شده و خون و مال و عرض و آبرویش حفظ مى‏ شود.




صحیح بخارى کتاب ابواب قبله، حدیث 385 : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا الله فاذا قالواها و صلوا صلاتنا و استقبلوا قبلتنا و ذبحوا ذبیحتنا فقد حرمت علینا دمائهم و اموالهم.

کافى، ج2، ص 399: امام‏ صادق علیه‏ السلام: الاسلام هو الظاهر الذى علیه الناس شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صیام شهر رمضان.
آیت الله سبحانی در این باره می فرمایند:
در عصر رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد.( ایمان به معاد لازمه ایمان به توحید و رسالت بود) اگر کسی به این سه مسئله اعتراف می‌کرد، او را مسلمان می‌شمرد، بنابراین، همه فرق اسلامی که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شده‌اند. پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ،....
البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضروری و بدیهی پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر و جسمانی بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و دوستی خاندان رسالت هرگاه کسی یکی از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکی از اصول سه‌گانه است، چنین فردی از حظیره اسلام، بیرون می‌رود.
 کتاب جدال احسن (نقد و بررسی شبهات وهابیان)  صفحه 33 و34
شیخ ابوالحسن اشعرى در آغاز کتاب مقالات الاسلامیین مى ‏نویسد: اختلف المسلمون بعد نبیهم فی أشیاء ضلل بعضهم بعضا و تبرأ بعضهم عن بعض فصاروا فرقا متباینین الا أن الاسلام یجمعهم و یعمهم فهذا مذهب و علیه أکثر أصحابنا؛ پس از پیامبر اکرم مسلمانان درباره ـ بعضى ـ چیزها دچار اختلاف شدند، به گونه‏ اى که یکدیگر را گمراه دانسته و از یکدیگر برائت مى ‏جستند، اما در عین حال اسلام همه آنان را جمع نموده و تحت پوشش خود قرار داد و این مذهب و عقیده بیشتر اصحاب ما مى ‏باشد.
در عقاید طحاوى(از علمای اهل سنت) آمده است: و نسمى أهل قبلتنا مسلمین مؤمنین ماداموا بما جاء به النبى صلی الله علیه و آله معترفین. قال رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله   من صلى صلاتنا و استقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فهو المسلم و ان المسلم لا یخرج من الاسلام بارتکاب الذنب مالم یستحلّه.
اهل قبله تا هنگامى که به دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مؤمن و معترف باشند، مسلمان و مؤمن خواهند بود زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله   فرمود کسى که به جاى آورد نماز ما را و بپذیرد قبله ما را و بخورد از ذبیحه ما که حلال شمرده شده از اسلام بیرون نمى‏ رود.    شرح عقاید الطحاوى، ص 288 و 426
فخر الدین رازی (از علمای اهل سنت) گفته است: الکفر عباره عن انکار ما علم بالضروره مجی‏ء الرسول به، فعلی هذا لا یکفر احد من اهل القبله‏.
کفر عبارت است از انکار آنچه بالضروره معلوم است که پیامبر اکرم از جانب خداوند آورده است. بنابر این هیچ یک از اهل قبله تکفیر نمی‏شود.    تلخیص المحصل، ص 405

با این اوصاف کاملا روشن است که تکفیر کردن تکفیری ها که به راحتی شیعه وسنی را با کمترین بهانه تکفیر می کنند به هیچ وجه مطابق با اسلام نیست


  • علی حسنوند
۱۱
بهمن
بسم الله الرحمن الرحیم

با قوت گرفتن فعالیت تکفیری ها در کشورهای مختلف سوالی به ذهن میرسد و آن این است که از نظر اسلام واقعا ملاک کفر وایمان چیست؟آیا شیعه وسنی درملاک کفر وایمان با هم اختلاف دارند؟ آیا واقعا تکفیری ها که به راحتی هر کسی را تکفیر میکنند طبق نظر اسلام عمل میکنند؟
ایمان و کفر معانی و درجات مختلفی دارد و منظور ما در اینجا  از ایمان و کفر ورود و خروج در اسلام از نظر فقهی است. یعنی با چه شرایطی شخص وارد اسلام میشود و مسلمان محسوب میشود وبا چه شرایطی از اسلام خارج شده و مرتد محسوب میشود.
این مساله از نظر شیعه  و مذاهب اربعه اهل سنت اختلافی نیست بلکه مورد اتفاق است و همگی شرط ایمان و کفر را شهادتین و به عبارتی اعتراف به ضروریات دین می دانند.
اقرار به شهادتین قبول توحید و نبوت و لوازم این دو می باشد. لوازم این دو شامل ایمان به معاد و قرآن و انبیاء وملائکه و...  و همچنین  برخی احکام ضروری دین است.
در منابع اساسى شیعیان واهل سنت از جمله در صحیح بخارى و اصول کافى ملاکهای ایمان وکفر با صراحت آمده، معیار حقیقى اسلام، اظهار شهادتین است که با آن، گوینده در حریم دین اسلام وارد شده و خون و مال و عرض و آبرویش حفظ مى‏ شود.




صحیح بخارى کتاب ابواب قبله، حدیث 385 : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا الله فاذا قالواها و صلوا صلاتنا و استقبلوا قبلتنا و ذبحوا ذبیحتنا فقد حرمت علینا دمائهم و اموالهم.

کافى، ج2، ص 399: امام‏ صادق علیه‏ السلام: الاسلام هو الظاهر الذى علیه الناس شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صیام شهر رمضان.
آیت الله سبحانی در این باره می فرمایند:
در عصر رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد.( ایمان به معاد لازمه ایمان به توحید و رسالت بود) اگر کسی به این سه مسئله اعتراف می‌کرد، او را مسلمان می‌شمرد، بنابراین، همه فرق اسلامی که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شده‌اند. پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ،....
البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضروری و بدیهی پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر و جسمانی بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و دوستی خاندان رسالت هرگاه کسی یکی از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکی از اصول سه‌گانه است، چنین فردی از حظیره اسلام، بیرون می‌رود.
 کتاب جدال احسن (نقد و بررسی شبهات وهابیان)  صفحه 33 و34
شیخ ابوالحسن اشعرى در آغاز کتاب مقالات الاسلامیین مى ‏نویسد: اختلف المسلمون بعد نبیهم فی أشیاء ضلل بعضهم بعضا و تبرأ بعضهم عن بعض فصاروا فرقا متباینین الا أن الاسلام یجمعهم و یعمهم فهذا مذهب و علیه أکثر أصحابنا؛ پس از پیامبر اکرم مسلمانان درباره ـ بعضى ـ چیزها دچار اختلاف شدند، به گونه‏ اى که یکدیگر را گمراه دانسته و از یکدیگر برائت مى ‏جستند، اما در عین حال اسلام همه آنان را جمع نموده و تحت پوشش خود قرار داد و این مذهب و عقیده بیشتر اصحاب ما مى ‏باشد.
در عقاید طحاوى(از علمای اهل سنت) آمده است: و نسمى أهل قبلتنا مسلمین مؤمنین ماداموا بما جاء به النبى صلی الله علیه و آله معترفین. قال رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله   من صلى صلاتنا و استقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فهو المسلم و ان المسلم لا یخرج من الاسلام بارتکاب الذنب مالم یستحلّه.
اهل قبله تا هنگامى که به دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مؤمن و معترف باشند، مسلمان و مؤمن خواهند بود زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله   فرمود کسى که به جاى آورد نماز ما را و بپذیرد قبله ما را و بخورد از ذبیحه ما که حلال شمرده شده از اسلام بیرون نمى‏ رود.    شرح عقاید الطحاوى، ص 288 و 426
فخر الدین رازی (از علمای اهل سنت) گفته است: الکفر عباره عن انکار ما علم بالضروره مجی‏ء الرسول به، فعلی هذا لا یکفر احد من اهل القبله‏.
کفر عبارت است از انکار آنچه بالضروره معلوم است که پیامبر اکرم از جانب خداوند آورده است. بنابر این هیچ یک از اهل قبله تکفیر نمی‏شود.    تلخیص المحصل، ص 405

با این اوصاف کاملا روشن است که تکفیر کردن تکفیری ها که به راحتی شیعه وسنی را با کمترین بهانه تکفیر می کنند به هیچ وجه مطابق با اسلام نیست


  • علی حسنوند