با قوت گرفتن فعالیت تکفیری ها در کشورهای مختلف سوالی به ذهن میرسد و آن این است که از نظر اسلام واقعا ملاک کفر وایمان چیست؟آیا شیعه وسنی درملاک کفر وایمان با هم اختلاف دارند؟ آیا واقعا تکفیری ها که به راحتی هر کسی را تکفیر میکنند طبق نظر اسلام عمل میکنند؟
ایمان و کفر معانی و درجات مختلفی دارد و منظور ما در اینجا از ایمان و کفر ورود و خروج در اسلام از نظر فقهی است. یعنی با چه شرایطی شخص وارد اسلام میشود و مسلمان محسوب میشود وبا چه شرایطی از اسلام خارج شده و مرتد محسوب میشود.
این مساله از نظر شیعه و مذاهب اربعه اهل سنت اختلافی نیست بلکه مورد اتفاق است و همگی شرط ایمان و کفر را شهادتین و به عبارتی اعتراف به ضروریات دین می دانند.
اقرار به شهادتین قبول توحید و نبوت و لوازم این دو می باشد. لوازم این دو شامل ایمان به معاد و قرآن و انبیاء وملائکه و... و همچنین برخی احکام ضروری دین است.
در منابع اساسى شیعیان واهل سنت از جمله در صحیح بخارى و اصول کافى ملاکهای ایمان وکفر با صراحت آمده، معیار حقیقى اسلام، اظهار شهادتین است که با آن، گوینده در حریم دین اسلام وارد شده و خون و مال و عرض و آبرویش حفظ مى شود.
صحیح بخارى کتاب ابواب قبله، حدیث 385 : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لا اله الا الله فاذا قالواها و صلوا صلاتنا و استقبلوا قبلتنا و ذبحوا ذبیحتنا فقد حرمت علینا دمائهم و اموالهم.
کافى، ج2، ص 399: امام صادق علیه السلام: الاسلام هو الظاهر الذى علیه الناس شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله و اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة و حج البیت و صیام شهر رمضان.
آیت الله سبحانی در این باره می فرمایند:
در عصر رسول خدا ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد.( ایمان به معاد لازمه ایمان به توحید و رسالت بود) اگر کسی به این سه مسئله اعتراف میکرد، او را مسلمان میشمرد، بنابراین، همه فرق اسلامی که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شدهاند. پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلّم ) ،....
البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضروری و بدیهی پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر و جسمانی بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و دوستی خاندان رسالت هرگاه کسی یکی از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکی از اصول سهگانه است، چنین فردی از حظیره اسلام، بیرون میرود.
کتاب جدال احسن (نقد و بررسی شبهات وهابیان) صفحه 33 و34
شیخ ابوالحسن اشعرى در آغاز کتاب مقالات الاسلامیین مى نویسد: اختلف المسلمون بعد نبیهم فی أشیاء ضلل بعضهم بعضا و تبرأ بعضهم عن بعض فصاروا فرقا متباینین الا أن الاسلام یجمعهم و یعمهم فهذا مذهب و علیه أکثر أصحابنا؛ پس از پیامبر اکرم مسلمانان درباره ـ بعضى ـ چیزها دچار اختلاف شدند، به گونه اى که یکدیگر را گمراه دانسته و از یکدیگر برائت مى جستند، اما در عین حال اسلام همه آنان را جمع نموده و تحت پوشش خود قرار داد و این مذهب و عقیده بیشتر اصحاب ما مى باشد.
در عقاید طحاوى(از علمای اهل سنت) آمده است: و نسمى أهل قبلتنا مسلمین مؤمنین ماداموا بما جاء به النبى صلی الله علیه و آله معترفین. قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله من صلى صلاتنا و استقبل قبلتنا و أکل ذبیحتنا فهو المسلم و ان المسلم لا یخرج من الاسلام بارتکاب الذنب مالم یستحلّه.
اهل قبله تا هنگامى که به دستورات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله مؤمن و معترف باشند، مسلمان و مؤمن خواهند بود زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود کسى که به جاى آورد نماز ما را و بپذیرد قبله ما را و بخورد از ذبیحه ما که حلال شمرده شده از اسلام بیرون نمى رود. شرح عقاید الطحاوى، ص 288 و 426
فخر الدین رازی (از علمای اهل سنت) گفته است: الکفر عباره عن انکار ما علم بالضروره مجیء الرسول به، فعلی هذا لا یکفر احد من اهل القبله.
کفر عبارت است از انکار آنچه بالضروره معلوم است که پیامبر اکرم از جانب خداوند آورده است. بنابر این هیچ یک از اهل قبله تکفیر نمیشود. تلخیص المحصل، ص 405
با این اوصاف کاملا روشن است که تکفیر کردن تکفیری ها که به راحتی شیعه وسنی را با کمترین بهانه تکفیر می کنند به هیچ وجه مطابق با اسلام نیست