پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

۲۰ مطلب با موضوع «بزرگان» ثبت شده است

۱۵
اسفند
بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش روضه نیوز؛حجت‌الاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در نامه‌ای دوستانه و صمیمانه توصیه‌هایی را در مورد ایام نوروز به مردم ارائه داده و از آنان خواسته تا از تعطیلات نوروز به بهترین وجه ممکن بهره‌برداری کنند. متن این نامه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
نامه‌ای غیراداری از همکار و دوست شما
سلام علیکم، ایام عید و همه اعیاد بر شما مبارک باد
افرادی هستند که از همه فرصت‌ها استفاده می‌کنند و افرادی که فرصت‌ها را از دست می‌دهند، ما از کدام هستیم؟ عید نوروز، هوای مطلوب، تعطیلات، مهمانی، صله رحم، لباس نو، سفر و سیاحت، فرصت‌های مهمی است.
شما همکار عزیز در طول سال به کارهای تربیتی رسمی و شناخته شده مشغولید، می‌توانید از این فرصت‌ها کارهای غیر رسمی ولی گاهی عمیق‌تر از رسمی در لابه‌لای تفریح و دید و بازدید انجام دهید، از جمله:
1- از افراد محبوب و متمکن فامیل بخواهیم دور از چشم دیگران جلسه‌ای خصوصی برگزار و بعضی از مشکلات فامیل را حل کنیم. و برای آنان اگر می‌توانید به نوعی ایجاد اشتغال کنید. و اگر در میان آنان کسی زندان است برای آزادی او تدبیری کنید.
2- نوجوانانی که در درس ضعیف و نگران امتحانات دو ماه دیگر آنان هستیم را خصوصی دعوت کنیم و تحصیل کردگان فامیل ( فرهنگیان- دانشجویان ) لحظاتی دروس مشکل آنان را کمک و برای امتحانات آنان را از نگرانی بیرون آوریم.
3- اگر در میان فامیل کدورتی است و افرادی با یکدیگر قهر هستند از طریق افراد محبوب یا مهمانی ویژه و یا هر راهی که می‌شود تلاش کنیم که آنان را آشتی دهیم.
4- در لابه‌لای دید و بازدیدها برای افراد بی‌همسر تدبیر و مشورتی شود که بهترین واسطه‌گری در اسلام واسطه‌گری در امر ازدواج است.
5- در بسیاری از جلسات به اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است انتقاداتی وارد شود که ما باید اولاً دقت کنیم که انتقاد نابجاست یا بجا، اگر انتقاد صحیح است اشکالات را توجیه نکنیم زیرا توجیه لغزش‌ها حماقت است.
ولی وجود اشکال هم دلیلی بر کنارگیری از مسئولیت‌ها نیست زیرا انقلاب ما کودتای گروهی خاص نبوده بلکه قیام صدها هزار شهید و جانباز و اسیر بوده و نادیده گرفتن این همه سرمایه خیانت است و وظیفه ماست که از ضعف‌ها بکاهیم و نارسایی‌ها را تکمیل کنیم. کوتاه سخن این است که «توجیه اشتباه حماقت است»، «تضعیف، خیانت است»، «تکمیل رسالت است».
6- در دید و بازدیدها به منکراتی می‌رسیم که افراد صاحب نفوذ باید رسالت خود را انجام دهند.
7- در دید و بازدیدها ممکن است به سئوالاتی برسیم که می‌توانیم آن سؤال یا اشکال را یادداشت کنیم و بعداً با تماس با فرهیختگان پاسخ را دریافت و شبهه پیش آمده را حل کنیم.
8- ممکن است در میان بستگان افرادی نسبت به نماز تارک یا کاهل یا جاهل باشند، از این فرصت با آموزش و تذکرات رابطه آن‌ها را با خدا تقویت کنید.
9- در میان صدها هزار سفر سعی کنیم به مسافرین، در راه مانده (ابن سبیل) کمک کنیم و گاهی از خادمین در جاده (پلیس - هلال احمر- اورژانس و ...) حتی‌المقدور اگر می‌شود با کلمه‌ای تشکر کنید.
10- در میان این دید و بازدیدها به بستگان ضعیف و گمنام توجه بیشتری کنیم و حتی می‌توان کمک‌های خود را به اسم عیدی به آن‌ها برسانیم.
همکار عزیز ده‌ها نمونه کار مفید را می‌توان در لابه‌لای دید و بازدیدها انجام داد و چون انجام این کار براساس بخشنامه و اجبار و شرح وظیفه نیست، و فقط برای خداست، حتماً از نصرت‌ها و امدادهای الهی بهره‌مند خواهیم شد، زیرا خداوند وعده داده که (ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم) و یقین بدانیم که وعده الهی حتمی است.
دوست و ارادتمند و همکار شما: محسن قرائتی

  • علی حسنوند
۱۵
اسفند
بسم الله الرحمن الرحیم

به گزارش روضه نیوز؛حجت‌الاسلام محسن قرائتی، رئیس ستاد اقامه نماز کشور در نامه‌ای دوستانه و صمیمانه توصیه‌هایی را در مورد ایام نوروز به مردم ارائه داده و از آنان خواسته تا از تعطیلات نوروز به بهترین وجه ممکن بهره‌برداری کنند. متن این نامه به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم
نامه‌ای غیراداری از همکار و دوست شما
سلام علیکم، ایام عید و همه اعیاد بر شما مبارک باد
افرادی هستند که از همه فرصت‌ها استفاده می‌کنند و افرادی که فرصت‌ها را از دست می‌دهند، ما از کدام هستیم؟ عید نوروز، هوای مطلوب، تعطیلات، مهمانی، صله رحم، لباس نو، سفر و سیاحت، فرصت‌های مهمی است.
شما همکار عزیز در طول سال به کارهای تربیتی رسمی و شناخته شده مشغولید، می‌توانید از این فرصت‌ها کارهای غیر رسمی ولی گاهی عمیق‌تر از رسمی در لابه‌لای تفریح و دید و بازدید انجام دهید، از جمله:
1- از افراد محبوب و متمکن فامیل بخواهیم دور از چشم دیگران جلسه‌ای خصوصی برگزار و بعضی از مشکلات فامیل را حل کنیم. و برای آنان اگر می‌توانید به نوعی ایجاد اشتغال کنید. و اگر در میان آنان کسی زندان است برای آزادی او تدبیری کنید.
2- نوجوانانی که در درس ضعیف و نگران امتحانات دو ماه دیگر آنان هستیم را خصوصی دعوت کنیم و تحصیل کردگان فامیل ( فرهنگیان- دانشجویان ) لحظاتی دروس مشکل آنان را کمک و برای امتحانات آنان را از نگرانی بیرون آوریم.
3- اگر در میان فامیل کدورتی است و افرادی با یکدیگر قهر هستند از طریق افراد محبوب یا مهمانی ویژه و یا هر راهی که می‌شود تلاش کنیم که آنان را آشتی دهیم.
4- در لابه‌لای دید و بازدیدها برای افراد بی‌همسر تدبیر و مشورتی شود که بهترین واسطه‌گری در اسلام واسطه‌گری در امر ازدواج است.
5- در بسیاری از جلسات به اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است انتقاداتی وارد شود که ما باید اولاً دقت کنیم که انتقاد نابجاست یا بجا، اگر انتقاد صحیح است اشکالات را توجیه نکنیم زیرا توجیه لغزش‌ها حماقت است.
ولی وجود اشکال هم دلیلی بر کنارگیری از مسئولیت‌ها نیست زیرا انقلاب ما کودتای گروهی خاص نبوده بلکه قیام صدها هزار شهید و جانباز و اسیر بوده و نادیده گرفتن این همه سرمایه خیانت است و وظیفه ماست که از ضعف‌ها بکاهیم و نارسایی‌ها را تکمیل کنیم. کوتاه سخن این است که «توجیه اشتباه حماقت است»، «تضعیف، خیانت است»، «تکمیل رسالت است».
6- در دید و بازدیدها به منکراتی می‌رسیم که افراد صاحب نفوذ باید رسالت خود را انجام دهند.
7- در دید و بازدیدها ممکن است به سئوالاتی برسیم که می‌توانیم آن سؤال یا اشکال را یادداشت کنیم و بعداً با تماس با فرهیختگان پاسخ را دریافت و شبهه پیش آمده را حل کنیم.
8- ممکن است در میان بستگان افرادی نسبت به نماز تارک یا کاهل یا جاهل باشند، از این فرصت با آموزش و تذکرات رابطه آن‌ها را با خدا تقویت کنید.
9- در میان صدها هزار سفر سعی کنیم به مسافرین، در راه مانده (ابن سبیل) کمک کنیم و گاهی از خادمین در جاده (پلیس - هلال احمر- اورژانس و ...) حتی‌المقدور اگر می‌شود با کلمه‌ای تشکر کنید.
10- در میان این دید و بازدیدها به بستگان ضعیف و گمنام توجه بیشتری کنیم و حتی می‌توان کمک‌های خود را به اسم عیدی به آن‌ها برسانیم.
همکار عزیز ده‌ها نمونه کار مفید را می‌توان در لابه‌لای دید و بازدیدها انجام داد و چون انجام این کار براساس بخشنامه و اجبار و شرح وظیفه نیست، و فقط برای خداست، حتماً از نصرت‌ها و امدادهای الهی بهره‌مند خواهیم شد، زیرا خداوند وعده داده که (ان تنصرو الله ینصرکم و یثبت اقدامکم) و یقین بدانیم که وعده الهی حتمی است.
دوست و ارادتمند و همکار شما: محسن قرائتی

  • علی حسنوند
۲۶
دی



یکی از مصیبت های عصر ما این است که اشخاص کم کم  دارند جانشین ارزشها می شوند این خطرناک است

انقلاب ما انقلاب ارزشهاست


شهید آیت الله بهشتی
  • علی حسنوند
۲۶
دی

 

  • علی حسنوند
۱۳
دی
بسم الله الرحمن الرحیم

چند سالی است اواخر ماه صفر که می شود متدینین و مذهبی ها برای هم پیامکی می فرستد که محتوای پیامک حدیثی از پیامبر(ص) است که هر کسی مرا بخروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می دهم.


ما در این پست ضمن بیان متن کامل حدیث؛ می خواهیم منظور صحیح حدیث را که برگرفته از یک حدیث است بیان کنیم تا معلوم شود که ما منظور حدیث را اشتباهی متوجه شده ایم:

متن عربی حدیث این است: «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة»

اما این بخشی از حدیث است. پس جا دارد که متن کامل حدیث را ببینیم. متن کامل حدیث در دو کتاب شیخ صدوق(ره) یعنی معانی الأخبار ص205 و علل الشرایع ج1 ص175 آمده است.

متن کامل حدیث بدین شریح است:

    «عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ. ــــــ

ابن عبّاس گوید: روزى پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند فرمود: نخستین شخصى که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است، چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پى‏برد، و به باقى مانده اصحابش که نزد وى بودند فرمود؛ بزودى چند تن بر شما وارد مى‏شوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یک دیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبو ذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: ما اکنون در کدام یک از ماههاى رومى بسر مى‏بریم؟ أبو ذر گفت: یا رسول اللَّه آذر بپایان رسیده است. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى أباذرّ آن را مى‏دانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردى از اهل بهشت مى‏باشى، و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من بدلیل علاقه‏ات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگى خواهى نمود، و تنها خواهى مرد، و قومى که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.»(معانی الأخبار ص205، علل الشرایع ج1 ص175)


پس همانطور که ملاحظه می کنید پیامبر(ص) در قالب این جمله خواستند به اصحاب بفرمایند که جناب ابوذر(ع) از اهل بهشت است. پس به اصطلاح علم حدیث؛ در این حدیث مورد مخصص است یا به عبارت دیگر این حدیث قضیة فی الواقعة است یا به عبارت دیگر از این حدیث نمی تواند الغای خصوصیت کرد. یعنی حدیث موردی است و قابلیت تعمیم ندارد. و نمی تواند الان مورد استناد قرار گیرد.

علاوه بر این بفرض هم که اینگونه نبود؛ پیامبر(ص) فرمودند بخروج آذار. آذار از ماههای رومی است و ماههای رومی نیز به لحاظ تعداد روزهای سال مانند سالهای شمسی و میلادی 365 روزه است. پس در هر سال هر ماه رومی با یکی از ماههای قمری مطابق می شود و اینگونه نیست که همیشه آذار با صفر مطابق باشد. در واقع ماه آذار از حدود یک هفته مانده به اول فروردین شروع می شود و تا یک هفته مانده به اردیبهشت ادامه دارد.

با این مطلب هم خودمان آگاه شدیم؛ هم اینکه اگر امسال کسی این پیامک را بریمان فرستاد می توانیم او را نیز آگاه کنیم.


برگرفته از  http://borhan.blog.ir

  • علی حسنوند
۱۳
دی
بسم الله الرحمن الرحیم

چند سالی است اواخر ماه صفر که می شود متدینین و مذهبی ها برای هم پیامکی می فرستد که محتوای پیامک حدیثی از پیامبر(ص) است که هر کسی مرا بخروج ماه صفر بشارت دهد من او را به بهشت بشارت می دهم.


ما در این پست ضمن بیان متن کامل حدیث؛ می خواهیم منظور صحیح حدیث را که برگرفته از یک حدیث است بیان کنیم تا معلوم شود که ما منظور حدیث را اشتباهی متوجه شده ایم:

متن عربی حدیث این است: «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة»

اما این بخشی از حدیث است. پس جا دارد که متن کامل حدیث را ببینیم. متن کامل حدیث در دو کتاب شیخ صدوق(ره) یعنی معانی الأخبار ص205 و علل الشرایع ج1 ص175 آمده است.

متن کامل حدیث بدین شریح است:

    «عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ. ــــــ

ابن عبّاس گوید: روزى پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به چند تن از اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند فرمود: نخستین شخصى که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است، چون این سخن را از آن بزرگوار شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد، پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پى‏برد، و به باقى مانده اصحابش که نزد وى بودند فرمود؛ بزودى چند تن بر شما وارد مى‏شوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یک دیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذر» مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبو ذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: ما اکنون در کدام یک از ماههاى رومى بسر مى‏بریم؟ أبو ذر گفت: یا رسول اللَّه آذر بپایان رسیده است. پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: اى أباذرّ آن را مى‏دانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که تو مردى از اهل بهشت مى‏باشى، و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من بدلیل علاقه‏ات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگى خواهى نمود، و تنها خواهى مرد، و قومى که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند بسبب تو سعادتمند گردند و در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود.»(معانی الأخبار ص205، علل الشرایع ج1 ص175)


پس همانطور که ملاحظه می کنید پیامبر(ص) در قالب این جمله خواستند به اصحاب بفرمایند که جناب ابوذر(ع) از اهل بهشت است. پس به اصطلاح علم حدیث؛ در این حدیث مورد مخصص است یا به عبارت دیگر این حدیث قضیة فی الواقعة است یا به عبارت دیگر از این حدیث نمی تواند الغای خصوصیت کرد. یعنی حدیث موردی است و قابلیت تعمیم ندارد. و نمی تواند الان مورد استناد قرار گیرد.

علاوه بر این بفرض هم که اینگونه نبود؛ پیامبر(ص) فرمودند بخروج آذار. آذار از ماههای رومی است و ماههای رومی نیز به لحاظ تعداد روزهای سال مانند سالهای شمسی و میلادی 365 روزه است. پس در هر سال هر ماه رومی با یکی از ماههای قمری مطابق می شود و اینگونه نیست که همیشه آذار با صفر مطابق باشد. در واقع ماه آذار از حدود یک هفته مانده به اول فروردین شروع می شود و تا یک هفته مانده به اردیبهشت ادامه دارد.

با این مطلب هم خودمان آگاه شدیم؛ هم اینکه اگر امسال کسی این پیامک را بریمان فرستاد می توانیم او را نیز آگاه کنیم.


برگرفته از  http://borhan.blog.ir

  • علی حسنوند
۰۳
شهریور
برو به ادامه مطلب
  • علی حسنوند
۰۳
شهریور
برو به ادامه مطلب
  • علی حسنوند
۲۰
ارديبهشت


خاطره ای از حجت الاسلام پناهیان


اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتنی ام!

گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم .

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن.

تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم؟

خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم.

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت.

خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد.

با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.

آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم.

بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.

ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.

گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.

مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.

الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه.

آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

گفت: بیمار نیستم!!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار می‌شدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه!  گفتم: خارج چی؟

و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد...!



  • علی حسنوند
۲۰
ارديبهشت


خاطره ای از حجت الاسلام پناهیان


اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتنی ام!

گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم .

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن.

تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم؟

خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم.

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت.

خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد.

با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن.

آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم.

بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم.

ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم.

گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.

مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم.

الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه.

آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

گفت: بیمار نیستم!!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار می‌شدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه!  گفتم: خارج چی؟

و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد...!



  • علی حسنوند