پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

پاتوق بچه شیعه ها 2

صفای قدم بر وبچه های شیعه

باید ازخودتان شروع کنید

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندها

۸۷ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۸
دی

http://bachehayeghalam.ir/wp-content/uploads/2014/01/17rabie-2-1024x614.jpg

استاد حسن رحیم پور ازغدی به مناسبت سالروز میلاد مبارک حضرت محمد مصطفی (ص) به بررسی زوایای گوناگون شخصیتی فردی و اجتماعی آن حضرت پرداخت که برخی از انها عبارتند از:

از اینجا دانلود کنید

- سبک زندگی”اسوه حسنه”
- نقد مستشرقان و الگو شناسی دینی در سیره رسول اکرم(ص)
- طبقه بندی مستشرقین در زاویه نگاه به شخصیت پیامبر اکرم(ص)
- “اسلام شناسی” غرب و نسبت آن با تفکر صلیبی و صهیونیستی
- “محمد شناسی” محمد نشناسان، بیطرفی یا کینه توزی؟
- چهره شناسی پیامبر(ص)
- چگونه می آمد و می رفت؟
- چگونه می نگریست و چگونه نمی نگریست؟
- آرایش مو.
- پیامبر(ص) بهترین هدف برای عطرفروشان شهر.
- خواب او، عین بیداری است.
- صدای خوش، اندام متعادل، شمایل زیبا.
- مروارید دندان و صدف خندان.
- چگونه سخن می گفت؟ چگونه سکوت می کرد؟
- اصالت لبخند و خشم “کنترل شده”
- برنامه ریزی دقیق و نظم درون خانه.
- “خود فراموشی” ، “خدامحوری” و “خلق دوستی”
- حق تقدم برای نخبگان دینی و علمی.
- حل مشکلات نخبگان در جهت رشد فرهنگ جامعه.
- هر کس، یک رسانه بود.
- صدای مردم را به حاکمیت برسانید تا رستگار شوید.


برگرفته  از cherik.blog.ir

  • علی حسنوند
۲۸
دی

http://bachehayeghalam.ir/wp-content/uploads/2014/01/17rabie-2-1024x614.jpg

استاد حسن رحیم پور ازغدی به مناسبت سالروز میلاد مبارک حضرت محمد مصطفی (ص) به بررسی زوایای گوناگون شخصیتی فردی و اجتماعی آن حضرت پرداخت که برخی از انها عبارتند از:

از اینجا دانلود کنید

- سبک زندگی”اسوه حسنه”
- نقد مستشرقان و الگو شناسی دینی در سیره رسول اکرم(ص)
- طبقه بندی مستشرقین در زاویه نگاه به شخصیت پیامبر اکرم(ص)
- “اسلام شناسی” غرب و نسبت آن با تفکر صلیبی و صهیونیستی
- “محمد شناسی” محمد نشناسان، بیطرفی یا کینه توزی؟
- چهره شناسی پیامبر(ص)
- چگونه می آمد و می رفت؟
- چگونه می نگریست و چگونه نمی نگریست؟
- آرایش مو.
- پیامبر(ص) بهترین هدف برای عطرفروشان شهر.
- خواب او، عین بیداری است.
- صدای خوش، اندام متعادل، شمایل زیبا.
- مروارید دندان و صدف خندان.
- چگونه سخن می گفت؟ چگونه سکوت می کرد؟
- اصالت لبخند و خشم “کنترل شده”
- برنامه ریزی دقیق و نظم درون خانه.
- “خود فراموشی” ، “خدامحوری” و “خلق دوستی”
- حق تقدم برای نخبگان دینی و علمی.
- حل مشکلات نخبگان در جهت رشد فرهنگ جامعه.
- هر کس، یک رسانه بود.
- صدای مردم را به حاکمیت برسانید تا رستگار شوید.


برگرفته  از cherik.blog.ir

  • علی حسنوند
۲۸
دی

http://bachehayeghalam.ir/wp-content/uploads/2014/01/17rabie-2-1024x614.jpg

استاد حسن رحیم پور ازغدی به مناسبت سالروز میلاد مبارک حضرت محمد مصطفی (ص) به بررسی زوایای گوناگون شخصیتی فردی و اجتماعی آن حضرت پرداخت که برخی از انها عبارتند از:

از اینجا دانلود کنید

- سبک زندگی”اسوه حسنه”
- نقد مستشرقان و الگو شناسی دینی در سیره رسول اکرم(ص)
- طبقه بندی مستشرقین در زاویه نگاه به شخصیت پیامبر اکرم(ص)
- “اسلام شناسی” غرب و نسبت آن با تفکر صلیبی و صهیونیستی
- “محمد شناسی” محمد نشناسان، بیطرفی یا کینه توزی؟
- چهره شناسی پیامبر(ص)
- چگونه می آمد و می رفت؟
- چگونه می نگریست و چگونه نمی نگریست؟
- آرایش مو.
- پیامبر(ص) بهترین هدف برای عطرفروشان شهر.
- خواب او، عین بیداری است.
- صدای خوش، اندام متعادل، شمایل زیبا.
- مروارید دندان و صدف خندان.
- چگونه سخن می گفت؟ چگونه سکوت می کرد؟
- اصالت لبخند و خشم “کنترل شده”
- برنامه ریزی دقیق و نظم درون خانه.
- “خود فراموشی” ، “خدامحوری” و “خلق دوستی”
- حق تقدم برای نخبگان دینی و علمی.
- حل مشکلات نخبگان در جهت رشد فرهنگ جامعه.
- هر کس، یک رسانه بود.
- صدای مردم را به حاکمیت برسانید تا رستگار شوید.


برگرفته  از cherik.blog.ir

  • علی حسنوند
۲۷
دی


یک مشت اسپند را می گذارم روی شعله آتش ، اسپند را نه برای رفع چشم و دفع بلا (!) ، بل برای اینکه مرا یاد آمدن کسی می اندازد ، دوست می دارمش ... شاید نوید آمدن میهمانیست ...خصوصا وقتی که جمعه باشد ...اسپند را برای این دوست دارم ... منبع:http://life274.blogfa.com/

  • علی حسنوند
۲۷
دی

یادش بخیر یه سفر رفته بودیم مناطق محروم سیستان چون از گروه اصلی دور بودیم جز نون چز دیگه ای نداشتیم بخوریم و از بس نون خالی خورده بودیم تکراری شده بود برامون تا اینکه یه روز یکی از بچه ها گفت من یه چیز شیرین تو ساکم دارم میارم با نون بخوریم.
هیچ وقت یادم نمیره که ما نون رو میزدیم تو شربت (دیفن هیدرامین ) و میخوردیم و اون روز از اینکه تونسته بودیم یه چز غیر تکراری بخوریم خیلی خوشحال بودیم.
گروه جهادی راه کربلا




  • علی حسنوند
۲۷
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی چیزها مثل شعار می‌ماند از بس که خوب است !


 و درک تحققش برای ذهن شهری دود خورده من خیلی دشوار است ! خیلی مشکل !

گهگاه “آنی” پیش می‌ آید و گاه کمتر از “آن” که تو را به خود وانگذاشته اند و می‌ فهمی بعضی چیـــزها را !

رفته‌ ایم گلــــدشت  روستای گلــــدشت  و گلــــدشت نه گل دارد و نه دشت  !

گلــــدشت خاک دارد

رمل دارد، گلــــدشت کلی کپر دارد و خیلی چیزهای دیگر دارد که ذهن شهری دود خورده، از درک و فهمش ناتوان است و تنها برق نداشتنش را در می‌یابد !  گلدشت کلی دانش آموز هم دارد که مدرسه ندارند .قصد کرده‌ایم مدرسه بسازیم اینجا . . .


 شهولی ( بزرگ گلدشت ) کلی دعا می‌کند برای جهادی‌ ها ، تشکر می‌کند و خدا خیرتان بده می‌گوید و دست آخر مدرسه نمی‌خواهـــد ! حتی برای فرزندان خودش .  شهولی یک چیز می‌خواهد فقط؛ حــســیــنــیــه می‌خواهد ، مسقفی که روضه بخوانند در آنجا .

و من . . . ! له می‌شوم درون خودم !  می‌چرخم وسط گلدشت

داد می‌زنم

می‌بازم خودم را ! حالم از ذهن شهری دود خورده‌ام به هم می‌خورد . . .


آدم باید کلی کار کند برای تو عزیز دلم . مدرسه و حسینیه و خانه به کنار .آدم باید جان دهد اصلا برای تو . . .  برای تو که ” حــســیــن ” را می‌فهمی . . .

و ذهن شهری من هنوز دارد دود می‌خورد !

نویسنده اش رو نمیشناسم ولی دستش درست

  • علی حسنوند
۲۷
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

فاطمه با شوق دامنی را که عمه مژگان برایش فرستاده بود پوشید.دامن کوچک چین چین به اندازه یک دختر بچه پنج ساله.

چرخی زد و گفت باید جوراب شلواری هم بپوشم!

من و مادرش نگاهش می کردیم و اصلا حواسمان به زهرا نبود.زهرا خواهر کوچک فاطمه سه ساله است.

زهرا را نگاه کردم دیدم اشک در چشمان زیبایش حلقه زده .لبهایش را ورچید ، با بغض گفت "من ندارم" و بعد های های گریه کرد.
مادرش در اولین فرصت برایش دامن نو خرید
.
چه خوب است هر کسی نداشته هایش حقیقی اش را بفهمد.

چقدر خوب است آدم  نداشته هایش را درک کند و برایش گریه کند.و برای من نداشته هایی به اندازه فاصله من تا خدا.

خدایا من ندارم و از تو می خواهم آن گونه که اولیاء الله یادم داده اند

مَوْلایَ یا مَوْلایَ ، اَنْتَ الْقَوِیُّ وَ اَنَا الْضَعیفُ ، وَ هَلْ یَرْحَمُ الْضَعیفَ الاَّ الْقَوِیُّ

مَوْلایَ یا مَوْلایَ ، اَنْتَ الْغَنِیُّ وَ اَنَا الْفَقیرُ ، وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ الاَّ الْغَنِیُّ......ا


دانلود مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه با صدای سماواتی(لینک اصلی)

مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه با صدای سماواتی(لینک کمکی)


  • علی حسنوند
۲۷
دی

بسم الله الرحمن الرحیم

اولا: بگو ماشاء الله

ثانیا:دعا کن بیشتر بشن و همه صالح و سالم

زهرا 5 ساله- محمد رضا 2 ساله - فاطمه 7 ساله




بعضی از دوستان وقتی میبینن من سه تا بچه دارم تعجب میکنن در حالی که سه تا بچه از نظر من اصلا زیاد نیست.ما خودمون هفت تا بچه بودیم حالا بچه های من سه تا عمه دارن و سه تا عمو و کلی هم پسر عمو ودختر عمو یکی از یکی مهربون تر و دلسوزتر(بازم بگو ماشاءالله).
بعضی دلشون به حالم میسوزه میگن باید با همه اینها سروکله بزنی و برای همه وقت بگذاری و...
در جوابشون میگم اتفاقا وقتی اینها زیاد باشن خودشون با هم بازی میکنن و سرگرم میشن و به هم محبت و رسیدگی میکنن و ...خلاصه این که  قسمتی از کارهای من و خانم به عهده خود بچه ها میفته  و صد البته گاهی باهم شلوغ میکنن و شیطنت ولی مجموعا بهره وری  داره.

از طرفی وقتی چند تا بچه توی خونه باشه  لوس  نمیشن چون یکه تاز میدون نیستن . نه عاطفه والدین روی یکی متمرکز شده و نه عاطفه اونها منحصر به والدین.وقتی یک بچه در خونه هست فقط پدر ومادرش بهش محبت میکنن ولی وقتی خانواده هشت نفر باشن هقت نفر به اون بچه محبت میکنن.از طرفی اونها شدیدا وابسته به پدر و مادر نمیشن که فردا با کمترین حادثه به هم بریزن بلکه حالت متعادلتر عاطفی دارن و چون از اول دربین جمع بزرگ شدن آمادگی بیشتر برای مواجهه با جامعه و مشکلات خواهند داشت.
خلاصه این قصه جای بحث زیاد داره و
دوست دارم نظر شما رو هم بشنوم
خدا به خودتون و خانوادتون برکت بده.
  • علی حسنوند
۲۷
دی

بسم‌الله

چه انتظار عجیبی ...!

تو بین منتظران هم ، عزیز من چه غریبی

عجیب‌تر که چه آسان ، نبودنت شده عادت

 چه بی‌خیال نشستیم ، نه کوششی ، نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم :خدا کند که بیایی !


کلیک کنید

بی تو ای صاحب زمان بیقرارم هر زمان(مقدم)

از غم هجر تو من دلخسته ام   

همچو مرغی بال و پر بشکسته ام

کی شود آیی نظاره بر دل اندازی تو یارا ؟

بر دل خسته که دم سازی تو یارا



درد دل حاج اقا پناهیان
این یکی رو حتما گوش کنید
درد دل (خیلی قشنگ)



منم سرگشته حیرانت ای دوست(حسین کشتکار)
منم سرگشته حیرانت ای دوست

منم سرگشته حیرانت ای دوست

کنم یکباره جان قربانت ای دوست

تنی نا ساز از شوق وصل کویت

دهم سر بر سر پیمانت ای دوست


مناجات با امام عصر (میثم مطیعی)

عاشقی دردسری بود نمی دانستیم

حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم

پر گرفتیم ولی باز به دام افتادیم

شرط بی بال و پری بود نمی دانستیم



آهنگ آقا سلام( امیر محمد)
اقا سلام
سلام اقا
سلام اقای خوبی
خورشید من کی میرسی
جمعه شبی غروبی

چشم امید با صدای علی فانی
چشم امید با صدای محمود کریمی
به طاها به یاسین به معراج احمد
به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی
به وحی الهی به قرآن جاری
به تورات موسی و انجیل عیسی
بسی پادشاهی کنم در گدایی
چو باشم گدای گدایان زهرا (س)
 


دانلود نماهنگ انتظار

به همراه قسمتی از سخنرانی حاج آقا پناهیان


حس  غریب علی لهراسبی
تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندنی
تو امید انتظاری تو دلهای نا امید
 مثل دیدن ستاره تو شبای ناپدید
چه غریبونه گذشتند جمعه های سوت و کور ..



مناجات حاج حسن خلج
ز هـر کسی که گرفتـم  سراغ خانــه تو ؟
ز مــن گرفت نشـــان از تو و نشــانه تو !
نــــوکر رخ ارباب نبیند سخـــــت است !
شب گر رخ مهــتاب نبیند سخت است !
لــــب تشنه اگر آب نبیند سخت است !



امام زمان(علی رها)

توی زندگیمون یه چیزی کمه
میدونم جوابش ظهور شماست
میبیم که دردی تو وجودمه
که با دیدن روی ماهت شفاست
اگر دوری پس بوی عطر از کجاست...
بیا ای طبیب درد های من
بیا ای امید و رویای من....بیا


بوی بهشت(حسام الدین سراج)
تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد

ترسم که بیایی ومن آن روز نباشم
ای کاش که من خاک سر کوی تو باشم
هر کس به کسی نازد وماهم به تو نازیم

ای کاش که جان بر سر کوی تو ببازیم


مناجات مشترک میرداماد و خلج با امام زمان همراه با روضه
مناجات و روضه(خلج و میرداماد)




دانلود چند کلیپ ترکیبی خیلی عالی(توصیه شده)

 کلیپ اول  کلیپ دوم

 کلیپ سوم
دانلود دعای عهد
  • علی حسنوند
۲۷
دی

یک مشت اسپند را می گذارم روی شعله آتش ، اسپند را نه برای رفع چشم و دفع بلا (!) ، بل برای اینکه مرا یاد آمدن کسی می اندازد ، دوست می دارمش ... شاید نوید آمدن میهمانیست ...خصوصا وقتی که جمعه باشد ...اسپند را برای این دوست دارم ...

منبع:http://life274.blogfa.com/

  • علی حسنوند